قواد

/qavvAd/

مترادف قواد: پاانداز، جاکش، دیوث، قلتبان، کشخان، لحاف کش

معنی انگلیسی:
pimp, procurer

لغت نامه دهخدا

قواد. [ ق َوْ وا ] ( ع اِ ) بینی و آن لغتی است حمیری. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) زن جلب. ( منتهی الارب ). زن جلب و دیوث. ( ناظم الاطباء ). قرمساق و دیوث. ( آنندراج ) :
گفت ای دغای ابله و قواد قلتبان.
سعدی ( هزلیات ).

قواد. [ ق ُوْ وا ] ( ع ص ،اِ ) ج ِ قائد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). بمعنی کشنده ستور و جز آن. ( آنندراج ). رجوع به قائد شود.

فرهنگ فارسی

بسیارراننده وکشنده ، واسطه ودلال عمل منافی عفت، جمع قائد

فرهنگ معین

(قَ وّ ) [ ع . ] (ص . ) دیوث ، قلتبان .

فرهنگ عمید

= قائد
واسطه و دلال عمل منافی عفت، پاانداز.

واژه نامه بختیاریکا

پشت شُو پهن؛ خریخه؛ به تی خو دیده؛ سیم کش

پیشنهاد کاربران

قَوّاد، جاکِش یا دلال محبت فردی است که در برابر کسب درآمد، برقراری آمیزش جنسی را فراهم و امکان پذیر می کند. جاکش، این کار را از طریق مرتبط کردن فرد متقاضی رابطهٔ جنسی با کارگر جنسی یا با فراهم کردن محلی برای انجام سکس انجام می دهد. در فرهنگ مردمی، منتسب کردن فردی به «جاکشی» یا «قوادی»، گفته ای توهین آمیز به حساب می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

در انگلستان دوران ارباب رعیتی قراردادی وجود داشت که بر اساس آن شخص اموال یک لرد را اجاره گرفته و بهای اجاره را با تهیه کردن زنان جوان برای لذت او می پرداخت. به این اشخاص ( Pimp ) گفته می شد. البته این واژه از ۱۶۰۰سال پیش در اشاره به اشخاصی که برای روسپیان مشتری می یافتند، به کار می رفت و امروزه نیز به معنای «جاکش» به کار می رود.
قوادی در بیشتر فرهنگ ها و مذاهب کاری ناپسند شمرده می شود و در بسیاری از قوانین کیفری آن را جرم دانسته اند؛ قانون مجازات اسلامی ایران در مواد ۱۳۵ تا ۱۳۸ خود به این موضوع پرداخته است و آورده است؛ «حد قوادی برای مرد هفتاد و پنج تازیانه و تبعید از محل به مدت ۳ ماه تا یک سال است و برای زن فقط هفتاد و پنج تازیانه است. »
در سال ۲۰۰۴ نیز دادگاهی در جورجیا، آمریکا دو جاکش را مجرم شناخت و دادگاه تجدیدنظر نیز این حکم را تأیید کرد
در ایتالیا هم مواد ۵۳۱ تا ۵۳۶ قانون مجازات و دو مصوبه دیگر پارلمان در ۲۰ فوریه ۱۹۵۸ و ۳ اوت ۱۹۹۸ به جرم قوادی پرداخته اند
زندگی یک جاکش دستمایه خلق برخی از آثار ادبی بوده است. در اینجا به برخی از آثاری که یک جاکش شخصیت اصلی آن ها بوده است، اشاره می شود؛
• رمان عشق سال های وبا اثر گابریل گارسیا مارکز
• داستان کوتاه بشکه جادویی اثر برنارد مالامود
• «قرمساق» مردی که زنش را برای دریافت پول وادار به زنای محصنه می کند.
• به کردی دیوث مرد بی غیرت یا مردی که زنش زنای محصنه می کند.
• در زبان عربی جنوب ایران و عراق و کردی منطقه کردستان ایران و عراق از واژه «گَوّاد» به معنای قرمساق به کار می رود که در واقع حرف گ جایگزین حرف ق در واژهٔ قواد شده است.

قواد
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/قواد
قرطبان . [ ق َ طَ ] ( ع ص ) مرد بی غیرت . بی رشک . آنکه در حق زن خود غیرت ندارد. || مرد قوّاد. ( منتهی الارب ) . جاکش . قَرْتَبان .
در مکاتبات قجری قواد سپاه گویند
که معنی دیگری مد نظر است
خانم بیار. [ ن ُ ] ( ص مرکب ) جاکش. آنکه قوادی کند. آنکه جنده بهر این و آن برد.
پاکش
( لهجه و گویش تهرانی )
نوعی شلوار زنانه /پاانداز، قواد، دلال محبت

زن به مزد
( زَ. بِ. مُ ) ( ص مر. ) دیوث، قواد.
کمک جاکش

بپرس