99 1572 100 1 قرابت/qarAbat/مترادف قرابت: بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی معنی قرابت در لغت نامه دهخدا قرابت. [ ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) خویشی و خویشاوندی. رجوع به قرابة شود.قرابة. [ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) نزدیکی. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خویشی. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قرابات. (منتهی الارب ): هو ذوقرابتی ؛ او خویش من است. و نگویند هو قرابتی. (ناظم الاطباء). || رَحِم. (ناظم الاطباء). || آنقدر از آب و مانند آن که قدح و خنور را پر گرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شبگیری که بامدادان به آب رسند. || (مص ) قُرب. (ناظم الاطباء). || رفتن به شب جهت به آب آمدن بامدادان. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).قرابة. [ ق ِ ب َ ] (ع مص ) به شب سیر کردن جهت به آب آمدن. (منتهی الارب ). گویند: قربت الابل قِرابة؛ به شب سیر کردند شتران جهت به آب آمدن بامدادان. (منتهی الارب ). || رفتن بسوی آب هرگاه بین رونده و آب یک شب فاصله باشد. (از منتهی الارب ). گویند: قَرَبْت َ، اذا سرت الی الماء و بینک و بینه لیلة. || نزدیک گردیدن. || شمشیر در نیام کردن. یا قراب ساختن شمشیر را. || گوشت قراب خورانیدن مهمان را. (منتهی الارب ).قرابة. [ ق ُ ب َ ] (ع اِ) مانند. شبیه. || خویشی. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خویشاوندی. (ناظم الاطباء). || نزدیک. قرابةالشی ٔ؛ ماقارب قدره. قریب. لابقرابة منک ؛ ای بقریب. (منتهی الارب ). || نزد: و لابقرابة منک ؛ یعنی در نزد تو. (ناظم الاطباء). || (اِمص ) دانائی. || دریافت. (منتهی الارب ) (آنندراج ).و از همین معنی است قُرابةالمؤمن. (منتهی الارب ).قرابت داری را بخوانید. معنی قرابت به فارسی قرابتنزدیکی، خویشی، ویشاوندی( اسم ) خویشی خویشاوندی . قرابت دار( صفت ) دارای نسبت ( خواه بسبب خون خواه بسبب ازدواج ) خویشاوند . قرابت داری . خویشاوندی خویشی . قرابتی را بخوانید. معنی قرابت در فرهنگ معین قرابت (قَ بَ) [ ع . قرابة ] (اِمص .) نزدیکی ، خویشی . معنی قرابت در فرهنگ فارسی عمید قرابت۱. خویشی، خویشاوندی.۲. نزدیکی. قرابت در دانشنامه اسلامی قرابت رضاعی بین دو طفلمشهور فقهای امامیه در تحقق قرابت رضاعی بین دو طفل ، واحد بودن فحل را شرط دانسته اند و در غیر این صورت، هیچ گونه قرابت رضاعی یا حرمت نکاح را محقق نمی دانند؛ هر چند زن واحد باشد.به موجب نظریه مشهور ، اتحاد فحل در مورد قرابت رضاعی بین دو طفل، هم شرط لازم است و هم شرط کافی؛ یعنی هرگاه زنی از شیر متعلق به یک شوهر پسری را با شرایط کامل شیر دهد و دختری را نیز با شرایط کامل از شیر متعلق به شوهر دیگری شیر بدهد، بین آن دو طفل قرابت رضاعی ایجاد نمی شود؛ زیرا ملاک تحقق قرابت رضاعی بین دو طفل، اتحاد فحل است.به عکس، هرگاه از میان دو زن که در حبالۀ شوهر واحدی هستند، یکی پسری را و دیگری دختری را طبق شرایط شیر دهد، به رغم تعدد شیردهندگان، به دلیل واحد بودن فحل، بین آن دو طفل قرابت رضاعی ایجاد می شود. مستند این نظریه، عقیدۀ مشهور فقها و روایاتی است که این حکم از آنها استنباط می شود. مقابل نظریه مشهوردر مقابل نظریه مشهور، ابو علی طبری ، نویسنده تفسیر مجمع البیان معتقد است که در این مورد، اتحاد فحل شرط لازم نیست، بلکه اگر زن واحد باشد، به فرض تعدد شوهران، بازهم قرابت رضاعی به وجود می آید و موجب حرمت نکاح خواهد شد. به موجب این نظریه، اگر زنی با شیر متعلق به یک شوهر، دختری را، و با شیر متعلق به شوهر دیگر، پسری را شیر دهد، این دو طفل قرابت رضاعی پیدا می کنند و ازدواج بین آنها حرام می شود. مستند نظریۀ ابو علی طبرسی، عموماتی است که در مورد رضاع وجود دارد.← مستند به روایت ۱. ↑ وسائل الشیعة، کتاب النکاح، باب ۲ و ۶ از ابواب رضاع.منبع...قراپاپاق را بخوانید. قرابت در دانشنامه آزاد پارسی (در لغت به معنای خویشاوندی و وابستگی) در مادۀ ۱۰۳۱ قانون مدنی، قرابت به دو دستۀ نَسَبی و سَببی تقسیم شده است. در قرابت نَسَبی رابطۀ خانوادگی از طریق تولد یکی از دیگری یا دو نفر از یک منشأ به وجود می آید، و در قرابت سببی رابطۀ خویشاوندی از طریق ازدواج حاصل می شود. در حقوق اسلام قسم دیگری از قرابت به نام قرابت رضاعی نیز پذیرفته شده است که در آن رابطۀ خویشاوندی بین دو تن در اثر شیرخوردن ایجاد می شود. بدین ترتیب سبب و درجۀ خویشاوندی اقارب با یکدیگر یکسان نیست و در بعضی خون، در بعضی ازدواج و در بعضی دیگر شیردادن است. آثار قرابت عبارت اند از ۱. ممنوعیت ازدواج اَقارب: این ممنوعیت اعم از آن است که قرابت نَسَبی از نکاح صحیح حاصل شده باشد یا ناشی از زنا یا شبهه باشد. در قرابت سببی نیز فرقی بین ازدواج دائم و ازدواج موقت نیست. قرابت رضاعی هم با شروطی از حیث حرمت نکاح، در حکم قرابت نَسَبی اعلام شده است. ۲. انفاق: قانون در دو مورد نفقۀ اشخاصی را برعهدۀ دیگری گذارده است؛ یکی نفقۀ زوجۀ دائمی که برعهدۀ زوج است، و دیگری نفقۀ اقارب نَسَبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی مشروط بر این که کسی که ملزم به انفاق است از تمکّن کافی برخوردار باشد. ۳. ارث: براساس مادۀ ۸۶۱ قانون مدنی نَسَب و سبب از موجبات ارث هستند. قرابت در جدول کلمات قرابتخویشی قرابت | ارتباطنسبت دنباله معنی قرابت در جدول معنی قرابت به انگلیسی proximity (اسم)مجاورت ، نزدیکی ، نزدیک بودن ، قرابتrelationship (اسم)وابستگی ، نسبت ، میانه ، خویشاوندی ، ارتباط ، مناسبت ، مراوده ، قرابت ، خویشیimmixture kindred (اسم)قرابتpropinquity (اسم)مجاورت ، نزدیکی ، شباهت ، قرابت ، خویشی قرابت را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران ایدا ازدواج رونیکا در کنار هم بودن محمد رحیمی خویشی tinabailari خویشی ، خویشاوندی 🌕🌕 حمیدرضا دادگر_فریمان بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی سبحان مرادی فامیل یا خویشاوندان معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها SinaS > spill the beans علی بهجو > بدل Figure > Vichyssoise فرهاد اسدی > په خشان SinaS > broil امیررضا خوان اول > سوه پارسا میریوسفی > cut کاربر آبادیس > overstretch نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانپارسا میریوسفیFarhoodمحمدرضا ایوبی صانعامین آریاDark Light محمد حاتمی نژادFigure فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای یک غازی نگون اقبال عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد بگسست غلتید طبل غازی