قار و قور

لغت نامه دهخدا

قار و قور. [ قارْ رُ ] ( اِ صوت مرکب ) آواز شکم. || قرقر با آواز بلند.

فرهنگ معین

(رُ ) (اِمر. ) (عا. ) = غار و غور: صدایی که از شکم شنیده می شود به ویژه در هنگام گرسنگی .

واژه نامه بختیاریکا

قار قیر

پیشنهاد کاربران

چند تا شکم داری بزنم ازت نفت در بیاد
چند شخصیتی ایبجر
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی قار و قور از ریشه ی دو واژه ی گار و گور فارسی هست
البته کتاب پهلوی هستند ولی ریشه اوستایی دارند
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
...
[مشاهده متن کامل]

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

قار و قورقار و قورقار و قورقار و قورقار و قورقار و قور
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
منبع . عکس کتاب دیوان لغات الترک
در کتاب دیوان لغات الترک واژه ی اسم قار و قور نیست صفحه ۲۱۴ عکس قرار می دهم
قار و قورقار و قورقار و قورقار و قور
قار و قور واژه ای تورکی است که به چم صدای شکم به ویژه در گرسنگی می باشد دیوان الغت تورک تصحیح استاد صدیق ص214
به غار و غور افتادن شکم ؛ صدا کردن روده ها بر اثر گرسنگی. گرسنه شدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
غراغر. [ غ َ غ ِ ] ( اِ صوت ) قراقر. صدای شکم . غراغر امعاء. غراغر شکم . رجوع به قراقر شود.
قراقر. [ ق َ ق ِ ] ( اِ صوت ) آواز کردن شکم. ( آنندراج ) . آوازی که از اندرون شکم شنیده میگردد. ( ناظم الاطباء ) . || ش