فضولات

/fozulAt/

مترادف فضولات: براز، نجاست، پس مانده ها، زواید

برابر پارسی: آخال

معنی انگلیسی:
evacuation, garbage, refuse, sludge, waste, waste matter, residue

لغت نامه دهخدا

فضولات. [ ف ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ فضول. ( فرهنگ فارسی معین ). بصورت جمع به معنی نجاست و مواد زائد به کار میرود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فضول آخال .

فرهنگ معین

(فُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ فضول .

مترادف ها

residue (اسم)
ته نشین، باقی مانده، پس مانده، زیادتی، فضله، فضولات، پس ماند، قسمت باقی مانده، تفاله مانده

reject (اسم)
فضولات

refuse (اسم)
ترک، اشغال، انصراف، پس مانده، فضولات، ادم بیکاره

garbage (اسم)
تفاله، روده، نخاله، اشغال، خاکروبه، زباله، فضولات، خش، اشغال وخاکروبه

excreta (اسم)
مدفوعات، فضولات

فارسی به عربی

قمامة

پیشنهاد کاربران

بپرس