فرمول
دستور، اسلوب، قاعده، سرمشق، نمونه، رمز
( اسم ) ۱ - نمونه سرمشق ۲ -
رمز ۳ - بیان رابطه ای معین ۴ - عبارتی است که رابطه مقادیری را که جواب مسایل مشایهی هستند معین می کند ۵ - نسخه دستور ۶ - بیان نسبت اجسامی که شئ از آن به وجود می آید با نشانه ای اختصاری .
[formula] [ریاضی] قاعده یا اصل یا رابطه ای که با استفاده از نمادهای
ریاضی بیان شده باشد
متـ . دستور 2
[elemental formula] [تغذیه] ترکیبی رژیمی که بر پایۀ سهولت گوارش تنظیم می شود
[formulation] [ریاضی، شیمی] [ریاضی] به زبان رسمی ریاضی بیان کردن
[شیمی] روشی برای انتخاب اجزای یک مخلوط
[empirical formula] [شیمی] فرمول شیمیایی که کمترین عدد نسبی اتم های هر عنصر را در یک ترکیب نشان می دهد
[approximation formula] [ریاضی] فرمولی که برای تقریب زدن به کار گرفته می شود
[line formula] [شیمی] نمایش دوبعدی گونه های مولکولی که در آن اتم ها با خطوطی که نمایشگر پیوندهای یگانه یا چندگانه اند به هم وصل می شوند، بی آنکه دلالتی بر وضعیت فضایی پیوندها داشته باشند
[Wiswesser line notation, WLN, Wiswesser line formula, line-formula method] [شیمی] سامانۀ نشانه گذاری کربن ها که شامل نمایش عنصرهای شیمیایی گروه های عامل و سامانه های حلقوی در یک خط است
[psychrometric formula] [علوم جَوّ] فرمول نیمه تجربی برای به دست آوردن فشار بخار با قرائت فشارسنج و رطوبت سنج
فرمول نم سنجی hygrometric formula
...