فرزانش


معنی انگلیسی:
philosophy

پیشنهاد کاربران

" پیشاسینویان از فرزانگان ورازوران تا رازوران و فرزانگان پسا صدراییان "
فرزانش داناکا:حکمت فلسفه.
فلسفهءساختاری:دانایشِ ساختاری.
دانامندی ساختاری:فرزانش ساختاری.
داناک ساخت:حکمت ساختا.
" حکمت ساختاری ":فلسفهء سیستمی.
" فرزانش ساختاری ":حکمت سیستمی
" فرزانشگران ":متفلسفین.
" فرزانشگر ": متفلسف
" کُدامیِ فرزانش "=فلسفه چیست. فلسفه کدامی.
کُدامِی فرزانش=چیستی فلسفه.
فرزانِش:فرزانگی است وحکمت!
می تواندبودکه برابرواژه وجایگزین فلسفه باشد!
درگذشته فرزانه نیزبه دانشمندبزرگ میگفتندکه فرهمندی دانش دراوبسیارست. فلسفه نیزکه اوج فروشکوه خردورزیست میتواندبه چم و معنای
...
[مشاهده متن کامل]

فرزانِش باشد!
همچنین درگذشته فرزانه کسی بوده که به همه یا بیشینه واکثردانشهاآگاهی وچیرگی یاتسلط داشته وبه تازی به چنین کس حکیم میگفتند.
درزبانهای لاتینی نیز کسی که دراوج فرزان وآگاهی وعلوم بوده را ، پلیمات گفته ومیگویند!

Philosophy
فلسفه