96 1532 100 1 فجیعانهبرابر پارسی: جان کاهانه معنی فجیعانه در لغت نامه دهخدا فجیعانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) به زاری. (یادداشت بخط مؤلف ). به وضع فجیع. رجوع به فجیع و فاجع شود.فجیعت را بخوانید. معنی فجیعانه در فرهنگ معین فجیعانه (فَ نَ یا نِ) [ ع - فا. ] (ق .) به نحوی دردناک ، به زاری . فجیعانه را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Dark Light > instruction Farhood > boom Somaye > be in two minds about something Ali S > coordinative conjunctions Shahrzad > بی توقع Ali S > correlative conjunctions یوسف > واقعا مرسده > مرسده نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا حیدری محمدرضا ایوبی صانعرهگذرDark Light عاطفه موسویA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی تسخیر ناپذیر تحسین آمیز binoculars ناپذیر خودآموز حسرت آمیز پرفروغ