98 1609 100 1 غیر متداول/qeyremotedAvel/ معنی غیر متداول به انگلیسی obsolete (صفت)متروکه ، متروک ، منسوخ ، کهنه ، غیر متداول ، از کار افتاده ، مهجورuncommon (صفت)غیر عادی ، غریب ، غیر معمولی ، غیر متداول ، نادر ، کمیاب ، غیرمعمولbookish (صفت)لفظ قلم ، کتابی ، غیر متداول معنی کلمه غیر متداول به عربی غیر متداولمثقف , نادر غیر متداول را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محسن باغبانی طاهری > Chairman King milad > entertainment center Ben > ماه رمضان علی حقی بستان آباد > چادر افشین > mean Bahman > Paradgim shift مجید > Snowblower مجید > peopled out نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادموسیعلی باقریعلی حقی بستان آبادDark Light سارافرجپورFigureنادیا فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی فارس نام کره ای لرکی لر خونابه خوردن حسنا چادر