غایت

/qAyat/

مترادف غایت: پایان، فرجام، نهایت، حاجت، قصد، مقصود، منظور، هدف، آرمان، کمال مطلوب، حد

برابر پارسی: پایان، فرجام، سرانجام، اوج، تا

معنی انگلیسی:
climax, destination, extremity, utmost, extreme limit, end, object, goal, (desired) object

لغت نامه دهخدا

غایت. [ ی َ ] ( ع اِ ) غایة. پایان. نهایت. سرانجام. پایان کار. ( زمخشری ). نسبت به آن غایی است. ج ، غای و غایات. ( از قطرالمحیط ).پایان هر چیزی از زمان و مکان. ( منتهی الارب ) : و ناصحان وی باز نموده بودند که غور و غایت این حدیث بزرگ است. ( تاریخ بیهقی ). گفت... بخشیدیم... واین غایت کرم و حلیمی باشد. ( تاریخ بیهقی ). غوررسی و غایت چنین کارها چیست. ( تاریخ بیهقی ). جمعی نادان ندانند که غوررسی و غایت چنین کارها چیست چون نادانند معذورانند. ( تاریخ بیهقی ). غایت دشنام او آن بود که چون سخت در خشم شدی گفتی : ای سگ. ( تاریخ بیهقی ).
و گر گویی ملا باشد روا نبود که جسمی را
نهایت نبود و غایت بسان جوهر اعلا.
ناصرخسرو.
غایت رنگهاست رنگ سیاه
که سیه کم شود بدیگر رنگ.
ناصرخسرو.
غایت موی من سپید بود
زین شگفتی همی شوم دلتنگ.
ناصرخسرو.
چرخی و ابری و خورشیدی و دریائی و کوه
وین صفات اینهمه را غایت مدح است و ثناست.
مسعود سعد.
خدمت تو چنان کنم همه سال
که تو را غایت رضا باشد.
مسعود سعد.
و به حقیقت بشناخت که اگر این کلید راز بدست وی دهد... در آن جانب کرم و مروت و حق صحبت و ممالحت بغایت رساند. ( کلیله و دمنه ). غایت نادانی است... آموختن علم به آسایش. ( کلیله و دمنه ). هر که از غایت محاربت غافل باشدپشیمان گردد. ( کلیله و دمنه ). و در دین و دنیا بغایت همت و قصارای امنیت برساناد. ( کلیله و دمنه ). و دوستی و برادری با او بغایت لطف و نهایت یگانگی رسانید. ( کلیله و دمنه ). غایت نادانی است طلب منفعت خویش. ( کلیله و دمنه ).
از غایت نور عارض تو
آیینه خیال برنتابد.
خاقانی.
غایت و آیت شناس نامزد حضرتش
غایت نصر از غزا آیت وحی از بیان.
خاقانی.
از غایت احاطت و از قوت و شرف
هم جرم آفتابی و هم چرخ اعظمی.
خاقانی.
ز تو تا غایت مقصد چه یکروزه چه صدساله
چو راهی در میان داری که می باید تو را رفتن.
خاقانی.
هر کاری را غایتی است و هر ملکی رانهایتی و هر حالی را زوالی و هر دولتی را انتقالی. ( ترجمه تاریخ یمینی ). اگر بغایت جد و نهایت جهد برسم هنوز فضیلت سبق و تقدم در تقدیم کرم او راست. ( ترجمه تاریخ یمینی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پایان، نهایت، پایان چیزی، مقصود، مقصد
( اسم ) ۱ - پایان نهایت انجام . یا غایت مطلوب . نهایت آرزو کمال مطلوب آرمان . یا غایت قصوی . کمال مطلوب . ۲ - مقصود مقصد . ۳ - حد حد نهایی . یا از غایت . از کثرت : از غایت جود و کرم و بر مروت ناخواسته بخشی به همه خلق همه چیز . ( سوزنی ) یا به غایت . ۱ - بکمال : گل به غیت رسید بگذارید تا بنالد هزار دستانش . ( سعدی ) ۲ - بسیار کثیر: از فقیه بوحنیفه اسکافی در خواستم تا قصیده ای گفت ... و به غایت نیکو گفت . یا به غایتی . بحدی به اندازه ای . تا به غایتی . تا بحدی : لمغانیان مردمان بشکوه باشند ... تا به غایتی که باک ندارند که بر عامل بیک من کاه و یک بیضه رفع کنند . رفیع قدر و عالی مرتبه شد تا به غایتی که خواست او را به خلیفه نام نهند . یا تا این غایت . تا این زمان تاکنون . یا تا بدین غایت . تا این ساعت . یا تا غایت رسیدن . ۱ - به نهایت رسیدن به انتها رسیدن . ۲ - کامل شدن . ۳ - ابتدا آغاز ظهور : تا غایت دین اسلام و ظهور پیغامبر اندر عرب ترسایی در ربیعه و غسان بود . ۴ - نتیجه اثر . ۵ - آنچه فاعل به خاطر آن اقدام بر فعل کنند علت غائی .

فرهنگ معین

(یَ ) [ ع . غایة ] (اِ. ) ۱ - پایان ، نهایت . ۲ - مقصد، مقصود. ، ~ مطلوب نهایت آرزو، تمامی مطلوب .

فرهنگ عمید

۱. نهایت و پایان چیزی، آخرین درجه.
۲. مقصود، مقصد.
۳. پایان.
* غایت مطلوب: نهایت خواسته و آرزو.
* غایت مقصود: = * غایت مطلوب
* به غایت: بسیار.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غایت، آنچه نهایت حکم، موضوع و یا متعلق به آن محدود شده است.
غایت به معنای نخست، مانند «کعبین» که درآیه شریفه «... وَأرجُلَکُم الی الکَعْبَین» موضوع حکم ؛ یعنی «أرجُلَکُم» مقید به آن شده است. به موضوع یا متعلق و یا حکم مقیّد به غایت «مُغَیّا» گفته می شود.
احکام مرتبط معنای نخست
از آن در اصول فقه بحث کرده اند.
← در اصول فقه
از معنای دوم غایت در فقه ، در بابهای طهارت ، صلات و بعضی ابواب عقود ، همچون بیع و اجاره سخن گفته اند.
← در طهارت
...

[ویکی فقه] غایت (اصول). به کلمات دلالت کننده بر نهایت استمرار زمانی یا مکانی شیء « غایت » آن گفته می شود.
غایت، در لغت به معنای نهایت و پایان است،و در اصطلاح، به کلماتی گفته می شود که ادات غایت بر سر آن ها در می آید و بر نهایت استمرار وجودی شی ء در مکان و یا زمان خاصی دلالت می نماید؛
← مثال
یکی از قضایایی که در اصول از آن بحث شده و ثمرات فقهی فراوانی هم دارد، قضیه «مغیّا» به غایت می باشد؛ یعنی قضیه ای که در آن از کلماتی مثل «الی» یا «حتی» که بر غایت دلالت می کنند، استفاده شده باشد.
← بحوث
۱. ↑ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۱۲۵.
...

دانشنامه آزاد فارسی

غایَت
(در لغت به معنی نتیجه، فایده و هدف) در اصطلاح فلسفه، علت غایی فعل، که به واسطۀ آن فعل از فاعل صادر می شود و از این رو علت غایی بر تمام علل تقدم دارد. در صدور فعل دو غایت مفروض است: یکی غایت فعل و دیگری غایت فاعل. مثلاً در رفتن به منزلِ دوست جهتِ ملاقات وی، غایتِ فعلِ راه رفتن، رسیدن به منزل دوست است و غایتِ فاعل ملاقاتِ دوست. در این جا، از صدور فعل گاه هر دو امر حاصل می شود و گاه فقط غایت فعل. در تحلیل عقلی، غایت فعل غیر منفعت فعل است، چراکه غایت فعل، محرک فاعل در فاعلیت و مبدأ فاعلیت فاعل است، در حالی که منفعت چنین نقشی ندارد.

مترادف ها

limit (اسم)
کنار، حد، حدود، وسعت، سابقه، اندازه، پایان، غایت

end (اسم)
حد، پا، اتمام، سر، عمد، خاتمه، منظور، مقصود، مراد، نوک، طره، راس، پایان، انتها، فرجام، ختم، سرانجام، ختام، عاقبت، آخر، غایت، انقضاء

extremity (اسم)
سر، شدت، ته، طره، انتها، غایت، نهایت، حد نهایی

پیشنهاد کاربران

غایت ؛ دارای قید و قاعده
گیتی ؛ دارای گایت یا غایت
گاد ؛ قادر و خالق گیتی
در قانون و قواعد ایجاد کلمات حرف ( گ ت ) به دلیل نزدیکی محل صدور آوا در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به حرف ( ق د ) می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

تحلیل و تفسیر مبسوط کلیدواژه ی گیتی و فلسفه ی ایجاد آن مرتبط با مفهوم کلمات هم خانواده خودش در متن زیر خدمت علاقمندان به مبحث زبان شناسی تبیین شده است ؛
گُدار ؛ پوششی برای حفظ گدازه ی حیات و قدرت و حرکت و ادامه ی حیات.
در دل این کلمه سه مفهوم پوشش و قدرت و حرکت به صورت همزمان در یک کلمه وجود دارد.
حالا این تعریف چطور در دل این کلمه وجود دارد باید در لهجه ها و زبان های مختلف به دنبال کاربری این کلمه بگردیم تا پی به تاریخچه و پیشینه ی این کلمه ببریم.
چوپان های خراسان شمالی به پرده ی آبی که روی جنین گوسفند کشیده شده است و آن را پوشانده است گُدار می گویند.
در زبان عربی جدار گفته می شود.
اصطلاح اینکه می گوییم بی گدار به آب نزن یعنی بدون حفاظت و بدون پوشش جهت حفظ بقا و ادامه ی حیات به آب نزن.
اولین لباس های غواصی نیز که با یک لوله جهت هوارسانی به غواص داخل گدار جهت دسترسی به مکان های خطرناک زیر آب انجام می شد بر همین مبنا ساخته شد.
در واقع حیات و ادامه بقای جنین در گرو داشتن گُدار یا کُتار یا کُت یا قُدار می باشد. به گونه ای که این گُدار در شرایط خودش گُدار می باشد و اگر بیرون از آن شرایط باشد گدار معنا و مفهوم خودش را از دست می دهد.
یعنی گُدارِ جنین اگر بیرون از فضای رحم باشد خودش عاملی برای از بین رفتن شرایط ایمن می شود و باعث خفگی جنین می شود.
حرف ( گ ) در کلمه ی گُدار در قوانین ایجاد کلمات به دلیل نزدیکی محل صدور آوا قابل تبدیل به حرف ( ک ق غ خ ) می باشد. و چون در زبان عربی حرف گ استفاده نمی شود از حرف ج در این کلمه برای نگارش و تلفظ استفاده می شود.
از کلمه ی گُدار با ریخت کُتار به معنی پوشاننده با اصطلاح کوتینگ کاری در صنعت به حفاظ و پوششی که با نوارچسب و رنگ ها بر روی لوله های صنعتی کشیده می شود گفته می شود.
یا همین کُت و شلوار که به عنوان پوشش از آن استفاده می شود در اینجا کلمه ی کُت مرتبط با کلمه ی گدار به مفهوم پوشش و حفاظ می باشد.
فلسفه ی حفاظ و کوتینگ در واقع ایجاد شرایطی ایمن برای تکان خوردن و کات بودن چیزی جریان دار در میان آن می باشد.
فلسفه ی کات نیز به مفهوم قات بودن یا قطع بودن و قطعه ی جدای قابل حرکت در درون یک پوشش می باشد.
این چرخش و تلاطم حروف همانند ملاتی در پاتیل کلمات باعث ایجاد کاربردهای مختلف در استفاده از کلمات می شود.
کلمه ی گدار یا کُتار به لحاظ مفهومی مرتبط با کلمه ی الکترون به مفهوم ذره قابل حرکت و دارای قدرت و جوشش و تکان خوردن در یک محدوده ی مشخص می باشد که حرف افزونه ی ال در کلمه ی الکترون، در واقع قانون معرفه و نکره ی عربی در اینجا اعمال گردیده است.
کلماتی مثل گدار جدار کت کوتینگ الکترون کاترین کتری کترینگ کتایون کتانی و . . . به لحاظ مفهومی در ابعاد مختلف کاربردی مرتبط با هم می باشند.
حتی کلمه ی گاد در زبان انگلیسی که به معنی خداوند به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است منشعب از مفهوم گُدار قابل تبدیل به کلمه ی قُدار به معنی محافظ قدرت دهنده دارای معنی و مفهوم می باشد.
با همه ی این توضیحات و تحلیل از کلمه ی گدار اینطور می شود تبیین کرد؛
گدار یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی گاد و آر می باشد.
معنی گاد که خدمت علاقه مندان در این خصوص تبیین شد و کلمه ی آر نیز به مفهوم انرژی و نیرو دارای معنی و مفهوم می باشد. یعنی تعریف دقیق و کامل گدار به معنی محافظ نیروبخش و انرژی دهنده دارای مفهوم می باشد.
و این خصلت یکی از صفات بارز خداوند متعال برای خلایق خودش می باشد.
و بر همین مبنا نیز هست که نام گاد برای خداوند متعال در تمدن جوامع بشری رایج و در حال استفاده می باشد.
حالا اگر بخواهیم در خصوص بن واژه ی کلمه ی گُدار ، از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات مسیر جریان دار مفهوم کلمات را در پهنه ی واژگان و دریای لغات بیشتر به پیش برویم تا ببینیم در جهان بینی کلمات به چه زوایایی از مفاهیم می رسیم کلمه ی گدار بدینصورت قابل تحلیل و تبیین خواهد شد ؛
گیتی ؛ دارای گایت یا غایت
گاد ؛ قادر و خالق گیتی
گِیْت ؛ قید و قاعده کسب قدرت و دروازه ی ورود به عالم عالی
غایت ؛ دارای قید و قاعده
( از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها ؛
گُدا ؛ دهنده و گیرنده ی قدرت
گَدا ؛ گیرنده ی قدرت
گِدا ؛ دهنده ی قدرت )
گُدار ؛ کُت و کُتار و جدار و قُداری برای حفظ قدرت و گدازه ی حیات
گدازه ؛ قداست و قدرت گداخته شده از جانب گاد
گیتار ؛ گیدار ، قیدار ، قدر ، قادر ، گادر ، قدیر ، دارای قدرت ، قدرت دهنده
( گیتی گیتا گیتار گِیْت گایَت غایت قِید مقید گاد ، خدا ، گدا ، گدار ، گدازه ، گداختن ، تکدی ، کتایون کوتینگ کُت کاتیون کتان کتانی قوطی قاطی قاطع قطع قطعه )

غایت : عددی که در جمله آمده است
به غایت در تشویش بود.
غایت به چه معنی میباشد؟
به پرچمی که بر سر در اماکن فسق و فجور نصب میشد هم غایت می گفتند.
تا به غایت ره میخانه نمی دانستم
ورنه مستوری ما تا به چه غایت باشد
علاوه بر فرجام . . . به معنی پرچم هم هست ( پرچمی که می فروشان بر در خانه ی خود میزدنندبرای شناسایی )
تا به غایت ره میخانه نمی دانستم
ورنه مستوری ما تا به چه غایت باشد
پایان - - - سرانجام - - - انتها
بی نهایت تشکر کردن
نهایت، تمام، فراوان
نهایت ، آخر ، فراوان
پایان نهایت
نهایت
غایَت :
۱ - پایان، نهایت.
۲ - مقصد، مقصود. ؛ ~ مطلوب نهایت آرزو، تمامی مطلوب.
آخرین درجه ؛ پایان؛ نهایت
در پارسی " نهمار :nahmar " برابر نسک لغت فرس اسدی توسی.
پایان
واژه غایت ماهیتی نزدیک به هدف و آرمان دارد تا جایی که اینواژه ها را به جای هم به کار میبرند
غایت:انتظاری است که هر فرد از مجموع زندگی خود دارد.
هدف:نقطه ای است که انسان به سوی آن می رود.
آرمان:هدف غایی است که جهت را نشان می دهد و ماهیت دور از دسترس و عمومی دارد.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)