94 1571 100 1 صبحگاه/sobhgAh/مترادف صبحگاه: بامداد، بامدادان، سحر، سپیده دم، صبحگاهان، فجر، فلقمتضاد صبحگاه: شامگاه معنی صبحگاه در لغت نامه دهخدا صبحگاه. [ ص ُ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) وقت صبح. هنگام صبح. صبح دم : مستان شبانه اند اماصاحب خبران صبحگاهند.خاقانی.آن دم که صبح بینش من بال برگشادآن مرغ صبحگاه دلم تیز پر گشاد.خاقانی.ما را دلی است زله خور خوان صبحگاه جانی است خاک جرعه ٔ مستان صبحگاه.خاقانی.آمد آن مرغ نامه آور دوست صبحگاهی کز آشیان برخاست.خاقانی.بر بختیان همت با پختگان دردراه هزارساله بریدم به صبحگاه نتواند آفتاب رفو کردن آن لباس کاندرسماع عشق دریدم به صبحگاه.خاقانی.صبحگاهی ساز ره کردی و جانم سوختی آن چه آتش بود یارب کآنزمان انگیختی.خاقانی.هر مرغ که مرغ صبحگاه است ورد نفسش دعای شاه است.نظامی.فروخفت شه با رقیبان راه ز رنج ره آسود تا صبحگاه.نظامی.چو صبح سعادت برآمد پگاه شده زنده چون باد در صبحگاه.نظامی.طلایه ز لشکرگه هر دو شاه شده پاس دارنده تا صبحگاه.نظامی.به هر چشمه شدن هر صبحگاهی برآوردن مقنعوار ماهی.نظامی.یکی روز فرخنده از صبحگاه ز فرزانگان بزمی آراست شاه.نظامی.کشیده در عقابین سیاهی پر و منقار مرغ صبحگاهی.نظامی.فاخته فریادکنان صبحگاه فاخته گون کرده فلک را به آه.نظامی.رفت یکی پیش ملک صبحگاه رازگشاینده تر از صبح و ماه.نظامی.دوش درآمد ز درم صبحگاه حلقه ٔ زلفش زده صف گرد ماه.عطار.شبی دانم از هول دوزخ نخفت به گوش آمدم صبحگاهی که گفت.سعدی.نخفته است مظلوم ز آهش بترس ز دود دل صبحگاهش بترس.سعدی.شهری به گفتگوی تو در تنگنای شوق شب روز میکنند و تو در خواب صبحگاه.سعدی.منم که گوشه ٔ میخانه خانق ... صبحگاهان را بخوانید. معنی صبحگاه به فارسی صبحگاه( اسم ) بامدادان صبحگاهان هنگام صبح . صبحگاهی را بخوانید. معنی صبحگاه در فرهنگ فارسی عمید صبحگاه۱. وقت صبح، هنگام صبح، بامداد: نخفته ست مظلوم ز آهش بترس / ز دود دل صبحگاهش بترس (سعدی۱: ۶۳)، ز شب چندان توان دیدن سیاهی / که برناید فروغ صبحگاهی (نظامی۲: ۳۰۸).۲. (اسم) برنامۀ صبحگاهی در مدارس، مراکز نظامی، و مانند آن ها. صبحگاه را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Seyyed Ahmed Mortazavi Rāvari بامداد گاه علی باقری صبحگاه: [ اصطلاح نظامی ]مراسمي كه در شروع رسمي كار، هر روز دريگان انجام مي شود. مراسمي كه در آن پرچم با حضورافسر سر يا افسر جانشين بالا مي رود. معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها تد کازینسکی > attribute اقنوقوت4تو4 > پا گرفت حامی > Last time Ali.rzn > RATE OF FIRE محمدباران طلب > فلهاذا آنیدا > آنیدا fantilai > Handle علیرضا > snuggle نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا میریوسفیDark Light امین آریاFigureمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه طبل غازی