بررسی ریشهٔ واژهٔ �شلاق� در فارسی
واژهٔ �شلاق� در زبان فارسی می تواند از ریشه های اوستایی، پهلوی و سانسکریت ردیابی شود، اگرچه مسیر تطور واجی و معنایی آن پیچیده است. بررسی مرحله به مرحله به شرح زیر است:
... [مشاهده متن کامل]
- - -
1. واژهٔ اوستایی و پهلوی
در اوستایی، واژگانی مانند šlāka یا šlāg ( با ریشهٔ šl - به معنای زدن یا ضربه زدن ) وجود دارد که به ابزار ضربه ای اشاره داشته است.
در فارسی میانه ( پهلوی ) ، این واژه به شکل šlāg یا šlāgag درآمد و معنای ابزار برای ضربه زدن یا تنبیه داشت.
اوستایی: šlāka / šlāg → ضربه، زدن
پهلوی: šlāg / šlāgag → شلاق، چوب تنبیه
تطابق واجی در این مسیر نسبتاً مستقیم است و تغییرات معمول واجی مانند افزودن پسوند - ag یا - ak برای ابزار در پهلوی رخ داده است.
- - -
2. واژهٔ سانسکریت
در سانسکریت واژه ای به شکل ślaga وجود دارد که ریشهٔ ślag - به معنای زدن، ضربه زدن است.
شباهت معنایی و واجی بین سانسکریت، اوستایی و پهلوی نشان می دهد که این واژه در خانوادهٔ هندواروپایی ریشه دارد.
سانسکریت: ślāga → زدن، ضربه زدن
تطابق معنایی و واجی در همهٔ این زبان ها قابل توجه است و مسیر اوستایی → پهلوی → فارسی معاصر روشن است.
- - -
3. جمع بندی
بنابراین، واژهٔ �شلاق�:
1. ریشهٔ اوستایی دارد: šlāka / šlāg → ضربه، زدن
2. در پهلوی به شکل šlāg درآمد → ابزار ضربه زدن
3. در سانسکریت نیز واژهٔ ślāga وجود دارد → زدن، ضربه زدن
نتیجه: واژهٔ �شلاق� همزمان در خانوادهٔ اوستایی، پهلوی و سانسکریت ریشهٔ هندواروپایی دارد و معنای اصلی آن �زدن� یا �ضربه زدن� بوده است که بعدها به ابزار مخصوص آن اختصاص یافته است.
- - -
منابع معتبر کتابی
1. Avestan Dictionary – Bartholomae, H. ( 1904 )
فرهنگ جامع اوستایی برای شناسایی واژه ها و ریشه های اوستایی. مثال: šlāka / šlāg → ضربه، زدن
2. Pahlavi Dictionary – MacKenzie, D. N. ( 1961 )
فرهنگ پهلوی، تطابق های معنایی و واجی واژه ها. مثال: شلاق به شکل šlāg یا šlāgag
3. Monier - Williams Sanskrit - English Dictionary – Monier - Williams, M. ( 1899 )
فرهنگ سانسکریت برای بررسی ریشهٔ هندواروپایی واژه ها. مثال: ślāga → زدن، ضربه زدن
4. Indo - European Etymological Dictionary – Pokorny, J. ( 1959–1969 )
مرجع ریشه شناسی هندواروپایی، ارتباط بین اوستایی، پهلوی و سانسکریت. مثال: ریشهٔ šl - → زدن، ضربه زدن
5. Darmesteter, J. & Windfuhr, G. – Avestan Texts and Glossary
واژه نامه و توضیح دقیق واژه های اوستایی مرتبط با ابزار و عمل ضربه
- - -
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی شلاق از ریشه ی دو واژه ی شل و آق یا آغ فارسی هست
در فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید و لغات نامه دهخدا
گفته غیر فارسی هست ولی لغات نامه پژوهش قدیمی هستند همه لغات نامه فارسی نگفته عربی هست چیزی پایین نوشتم خوب بررسی نکردم ولی کردم این فارسی هست چیزی نوشتم اشتباه هست
... [مشاهده متن کامل]
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
در لغت نامه های دیگر این واژه عربی هست در زبان فارسی تازیانه هست چقدر می خواهید واژگان فارسی و عربی ترکی کنید خود قبول دارد در زبان فارسی عربی هست
نتیجه یک پژوهش علمی در �باکو� پیرامون زبان رایج در این قملرو نشان میدهد که تنها پانزده درصد واژه ریشه آلتایی دارد، چهل درصد واژه ها ریشه ایرانی و ۳۸ درصد ریشه در زبانهای سامی دارد. ۷ درصد واژه ها نیز مربوط به سایر زبان ها است.
... [مشاهده متن کامل]
🆔 @IR_Azariha
شلاق =تازیانه ، وسیله ای برای زدن
شل =ران ــدرزبان فارسی شل به معنای ران است . ومعنای کلی پابه کارمی رود.
آق =تازیانه، تسمه چرمی ، دوال چرمی که بر مجرم می زنند .
واژه شلاق از نظر لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عربی است بند پایین به اشتباه اسم لغت نامه دهخدا نوشتم بند دیگر قصد چیزی فعلاً فرستم چون متاسفانه بعضی ها شخصیت خانوادگی دارن تربیت خانوادگی متاسفانه حالا بند اشتباه کرده باشم چرا توهین می کنید یکی ضعف این برنامه همین است چنین چیز های زشتی رو یعنی توهین کردن به شخص دیگر رو انتشار می دهد واقعا فقط وفقط جای تاسف داره این واژه شلاق در فرهنگ معین فرهنگ عمید ترکی گفت شده شاید هم حرف آقای علی باقری درست باشه چون لغت نامه متاسفانه خیلی
... [مشاهده متن کامل]
وقت بروزرسانی نشدند تمام.
با توجه با واژه " شل" که به معنای " ران" است این مورد نیز به معنای ابزاری که بر ران فرود می آید می باشد.
شلوار : " شل" در زبان فارسی به معنای " ران" است. " وار" هم که به معنای مانند است که به معنای جامه ای شبیه ران می شود.
واژه شلاق
معادل ابجد 431
تعداد حروف 4
تلفظ šallāq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی]
مختصات ( شَ لّ ) [ تر. ]
آواشناسی SallAq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
شل shal در پارسی به معنای ران و لنگ میباشد
پسوند اق هم که معرب اک و اگ پسوند نام ساز هست که وارد ترکی هم شده و پانترکا رو به این خیال میندازه که ترکی هست
در فارسی غ وجود داشت و برای اون هم واجی جداگانه وجود داشت، واژه هایی مانند سیمرغ، بغ، مغ، باغ دروغ و . . . ، شما قبل ع. ر. ع. ر کردن اول جستجویی کن که گند بالا نیاری، اون در زبان ترکیه که خ ، ط، ح و . . . وجود نداشت ولی حالا با دروغ و حقه تمام واژه هایی که اینها رو داره به ترکی میچسبونید
شالاخ در ترکی یعنی جفتک که از ترکی به عرب رفته
قمچی و قمچیل هم نوعی تازیانه هست که ترکی هستند
شلاق واژه ایست پارسی و احتمالن همریشه با schlag ( شلاق، تازیانه ) در آلمانی اتریشی، این واژه هندو - اروپایی ( آریایی ) در عربی نیست، در عربی واژه ی شلاق هست ولی نه به معنای تازیانه، بلکه به معنای کوله
... [مشاهده متن کامل] پشتی، این واژه ترکی هم نیست، اگر باشد از پارسی ست. بسیاری از واژگان پارس ق یا غ دارن مانند تاق، فاق، اتاق، ساق، قباد، قند، قشنگ. یا کلاغ، تاغ، زاغ، داغ، چراغ، دماغ، وزغ، قورباغه، غول، کاغذ، شاغول.
قُنوت
لهجه و گویش تهرانی
شلاق درشکه ران
شلاقیدن.
تازیانهیدن/تازیانستن
کیر گاو ؛ کنایه از تازیانه است. ( فرهنگ فارسی معین ) :
داروی دیوانه باشد کیر گاو.
مثنوی ( از فرهنگ فارسی معین ) .
شلاق کلمه ای تورکی هست. . . . قمچیل یا قمچی نیز کلمه ای تورکی است. این کلمه به زبان ترکی کهن از فعل "qam" ضربه زدن و پسوند "čı" ساخته شده است یعنی چیزی که ضربه می زند.
قمچیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)