سوء استفاده

/su~e~estefAde/

برابر پارسی: نادرستکاری، نارواگری | بد بکارگیری

معنی انگلیسی:
abuse, ill-usage, imposition, jobbery, misapplication, misgovernment, misuse, misfeasance

مترادف ها

graft (اسم)
اختلاس، سوء استفاده، پیوند، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی

abusage (اسم)
سوء استفاده، سوء استعمال

misuse (اسم)
سوء استفاده، بد رفتاری

ill use (اسم)
سوء استفاده، بد رفتاری

jobbery (اسم)
سوء استفاده، سودجویی، کارچاق کنی

ill usage (اسم)
سوء استفاده، سوء استعمال، بد رفتاری

ill-treatment (اسم)
سوء استفاده، بد رفتاری

فارسی به عربی

سوء الاستعمال , سیء , فساد

پیشنهاد کاربران

سوء استفاده: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است:
بد زیام bad - zyām ( دری ـ سغدی )
سوءاِستِفاده: ١. بدبهرگی، بهرەکِشی، بدکاربری ٢. بدرفتاری
بدبهرِگی امروزه روز از همهء دیگر پدیده ها بیشتر مورد بدبهرگی می باشد ، واز هر گفتار و پندار و کرداری برپایهء هر راست ودرستی و آیینی بیشتر در بدبهرگی است و خود بدبهرگی هم واژه ای است که سخت به بدبهرگی گرفته شده است.
و اینک نوبت نیک بهرگی است.
( بدبهرگی#نیک بزرگی:سوء استفاده#حسن استفاده )
استفاده غیر اخلاقی یا غیر قانونی
سوء استفاده =دُش بهره گیری ، دُش کارگیری
بدبهره گی
استفاده ی ناصحیح از گفتار یا رفتار کسی بر علیه خودش
بهره وری نابجا / بهره وری ناروا
نمونه:
. . . این خودِ سرمایه است؛ بی هیچ بهره برداری نابجایی ( سوء استفاده ) از آن و هنگامی که کاربدست شد، جلوی آن را نمی توان گرفت.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/04/blog - post_90. html
دُش بهره وری، کج بهره وری، دُش یا کج بهره برداری یا سودبَری.
اَبکاربَری یا اَبیکارگیری به معنای سوء استفاده یا اَبیوز abuse است.
Abuse
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس