سناتور
/senAtor/
مترادف سناتور: عضو سنا، عضو مجلس اعیان، نماینده مجلس اعیان
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) عضو سنا وکیل مجلس اعیان .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
تمدید، سناتور
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
در فارسی به مجلس انجمن میگن
در غرب به نماینده ای که بیش از سه بار نماینده میشه سناتور میگن، در مجلس سنا همگی سناتور هستن چمن بالای سه بار نماینده مجلس بودن،
پیشنهاد من اینه در فارسی به نمایندگانی که سناتور میشن با توجه به معنای فارسی مجلس که گفتم انجمن مشه ، بگیم ( انجمین )
در غرب به نماینده ای که بیش از سه بار نماینده میشه سناتور میگن، در مجلس سنا همگی سناتور هستن چمن بالای سه بار نماینده مجلس بودن،
پیشنهاد من اینه در فارسی به نمایندگانی که سناتور میشن با توجه به معنای فارسی مجلس که گفتم انجمن مشه ، بگیم ( انجمین )
به شخصی گویند که برای بار سوم به صورت پیاپی از طرف مردم یک منطقه انتخاب شده باشد که نماینده همان مردم منطقه در مجلس باشد
به شخصی میگویند که به صورت پیاپی برای بار سوم مردم یک منطقه به او رای داده باشند و نماینده ان مردم در مجلس شود
نام یک مدل از سیگار
عضو مجلس اعیان؛؛. . . کسی که بیش از دو دوره عضو مجلس باشد ودرصورت انتخاب دوباره از طرف مردم وعضو مجلس شدن به سناتور معروف میشود. . . .
باسلام
صرف نظر ازمعنی لغوی سناتور ، سناتور به کسی می گویند
که بیش از دو دوره نماینده مردم در مجلس نمایندگان مردمی هر کشوری باشد و بعداً می تواند برای مجلس سنا ( البته اگر کشورش چنین مجلسی را داشته باشد ) کاندید شود.
صرف نظر ازمعنی لغوی سناتور ، سناتور به کسی می گویند
که بیش از دو دوره نماینده مردم در مجلس نمایندگان مردمی هر کشوری باشد و بعداً می تواند برای مجلس سنا ( البته اگر کشورش چنین مجلسی را داشته باشد ) کاندید شود.
یعنی بزرک که در ایران استفاده نمیشه
بزرگ
یونیک
یونیک
من معنای لغت نامه هارو قبول دارم چون ریشه کلمه سناست، اما تو این دوره زمانی ک هیچ چیزی سرجای خودش نیست و هر کلمه ای معنای جدیدی براش درست شده بین عوام ، سناتور هم مستثنی نبوده و امروزه از نظر اکثریت معنی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بزرگ و فرمانده رو میده و خیلی ها با اینکه میدونن معناش اشتباست اما قبولش کردند، ما پارسی رو اصلا پاس نمیداریم و هر روز جملات، کلمات، اشعارزیبای شاعران بزرگمون متاسفانه بیشتر از روز قبل تحریف میشه و ادبیات پارسی بین روزمرگیهامون گم شده متاسفانه
واژه ی سناتور با واژه ی مسن هم ریشه است زیرا واژه پارسی کهن hanata و واژه ی پهلوی شنات ŝināt به معنی سال و سنه با تغییری در حرف ش که به س بدل شده ( خروش /خروس ) واژه ی پهلوی شنات به سنات بدل شده به زبان لاتین وارد شده بنابراین در لاتین سناتور معنی مسن ، و کهنسال و در معنی امروزی ریش سفید معنی می دهد .
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نامبروان
بزرگ و برتر
بزرگ - فرمانروا
الهیار ملکشاهی
سناتور = مهست /مهستبُد
در پارسی " هموند نشیناد زبرگان " ، " زبروند"
بی همتا. تک پر
در قالب لغت واژه ای یونانی به معنی بزرگ است
فرمانروا. . یا ی شخص بزرگ قابل اعتماد
فرمانروا
فرمانده، رهبر
بزرگ و گرانقدر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)