98 1610 100 1 سر بر کردن معنی سر بر کردن در فرهنگ معین سر بر کردن ( ~ . بَ کَ دَ) (مص ل .) سربلند کردن ، سر درآوردن . سر بر کردن را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها OopsxD > amazing OopsxD > ABOUT طاهر شریعتپناهی > deftly ... > آیلا مسعود خواجه وندی > dematerialized Paria > coffee বহরিপু > عزوجل sahar > بگریست نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادموسیعلی باقریعلی حقی بستان آبادDark Light سارافرجپورFigureنادیا فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی فارس نام کره ای لرکی لر خونابه خوردن حسنا چادر