زرین تره

لغت نامه دهخدا

زرین تره. [ زَرْ ری ت َ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) تره ای از زر. تره ساخته از طلا :
پرویز بهر خوانی زرین تره گستردی
کردی ز بساط زر، زرین تره را بستان
پرویز کنون گم شد، زآن گم شده کمتر گو
زرین تره کو برخوان رو کم ترکوا برخوان.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 364 ).

فرهنگ فارسی

تره از زر تره ساخته از ط

پیشنهاد کاربران

جایگاه سلمان چنان والا وبالاشد که از اهل بیت پیامبر به شمار رفت، و سبحه وتسبیه که برای ذکر است از گِل سلمان درست مینموده اند ونیز از گِل سرزمین پیامبر .
کَت و گُل بندی زنان را در گذشته که بود تَرَه می گفتند که همانندی با نام و هم ریختی با سفره دارد.
زرین تره:" شاید نام سفرهء خسرو پرویز بوده که زربفت بوده و مانند فرش چهار فصل بوده است که در مهمانی ها و درخور ها آن را میگسترده اند . "