زرگر (آبیک). زرگر[ ۳] یا رومانو، یکی از روستاهای
استان قزوین است که در
بخش بشاریات شهرستان آبیک واقع شده است. مردم این روستا، اصالتاً رومانی هستند به گویشی از
زبان رومانی صحبت می کنند. [ ۲] [ ۴] [ ۵] [ ۶]
این
روستا در
دهستان بشاریات شرقی واقع شده است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵،
جمعیت آن ۷۵۰ نفر در ۱۸۲ خانوار بوده است. [ ۷] همچنین براساس سرشماری سال ۱۳۹۵،
جمعیت آن ۵۸۸ نفر در ۱۸۷ خانوار بوده است. [ ۸] [ ۹]
ساکنان این روستا، از مردم
کولی یا رومانی هستند و به
گویش زرگری که گویشی از زبان رومانی یا زبان کولی ها است سخن می گویند. [ ۴] [ ۵] [ ۱۰]
چشمه ای به نام نوپلکس ( noplex ) در
کنار این روستا قرار دارد که اهالی منطقه بر این باور هستند که
اسفندیار شاهنامه در این چشمه رویین تن شده است. در این افسانه گفته شده چون اسفندیار چشمانش را در زمان غسل بسته بوده، از آن
ناحیه آسیب پذیر شد و در نهایت در جنگ با
رستم و به دلیل کمک و حمایت های
سیمرغ از رستم مغلوب شده و شکست خورد.
( البته نمی توان صحت چنین داستان هایی همچون
شاهنامه فردوسی را تأیید کرد و احتمالاً این داستان در واقعیت
اتفاق نیفتاده است و فقط در کتاب ها است. )
زرگر (بابل). زَرگَر یکی از شهرهای
استان مازندران ایران است. این شهر
مرکز بخش لاله آباد شهرستان بابل است. زرگر در مسیر جاده
آمل و در ۸ کیلومتری بابل واقع شده است. [ ۱] مردم شهر زرگر از
قومیت طبری هستند[ ۲] و به زبان مازندرانی[ ۳] گویش می کنند.
تعریض فاز اول جاده ۲۵ متری زرگرشهر و بلوارسازی محور زرگر به دریاکنار
در سال ۱۳۸۵ خورشیدی انجام شد.
از برنامه های شهرداری زرگر پروژه طرح گردشگری منطقه و ایجاد شهرک مصالح ساختمان است. [ ۴]
یکی از علمای شیعه، آیت الله شیخ محمد بن کرمعلی زرگرمحله ای بارفروشی، از این شهر است. [ ۵]
شهر زرگر دارای پانزده هزار و صد و پنجاه
متر مربع فضای سبز می باشد. [ ۶]
بر اساس
سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر برابر با ۳٬۹۹۱ نفر جمعیت بوده است. [ ۷] مردم زرگر به
زبان مازندرانی گویش می کنند. [ ۸]
در سال ۱۳۳۱ قمری/۱۲۹۱ خورشیدی با حمایت معنوی و مادی دولت
روسیه دبستانی به نام دبستان پسرانه بارفروش در زرگرمحله تأسیس شد. در این مدرسه
زبان روسی به عنوان یکی از دروس اصلی تدریس می شد. مدیریت آن با
آقا حسن بادکوبه ای و نظامت آن با آقاسیدهاشم معلم بود. با آغاز
جنگ اول جهانی و درگیری روسیه این دبستان نیز در سال ۱۳۳۵ قمری/۱۲۹۵ خورشیدی تعطیل شد. آیت الله شیخ محمدبن کرمعلی زرگرمحله ای بارفروشی از علمای شیعه این شهر است. [ ۹]
استان
مازندران پیش از
اسلام تپورستان ( به پهلوی: ) نامیده می شد که برگرفته از نام
قوم تپوری ( به یونانی: Τάπυροι ) می باشد که پس از اسلام
قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد. [ ۱۰] [ ۱۱] [ ۱۲] به اعتقاد مورخان
آماردها نخستین سکنه باستانی مازندران بودند و
آماردها از آمل تا
تنکابن و تپورها از آمل تا
گرگان سکونت داشتند. [ ۱۳] در
عصر هخامنشی در کرانه جنوبی
دریای مازندران اقوام، تپوری، آمارد،
آناریاکه و
کادوسی سکونت داشتند. [ ۱۴] مورخان آماردها را به مردمان
داهه و
سکایی و
پارسی پیوند داده اند.
هرودوت از قبیله مارد ( mardes ) در کنار دائی ها ( daens ) ،
دروپیک ها ( dropiques ) ، و
ساگارتی ها ( sagarties ) به عنوان
پارس های کوچنشین و صحراگرد یاد کرده است. [ ۱۵]
پلینیوس مورخ
یونانی محل آماردها را قسمت شرقی
مارگانیا شناسایی کرده است. [ ۱۶]
استرابون ( ۶۳ ق. م ) قوم
آمارد را در کنار اقوام تپوری، کادوسی و کرتی به عنوان اقوام کوهستان نشین شمال
کشور یاد می کند. استرابو می نویسد: تمام مناطق این
کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی ( Cadusii ) و آماردی ( Amardi ) و تپوری ( Tapyri ) و کرتی ( Cyrtii ) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است. [ ۱۷] به گفته
واسیلی بارتلد تپوری ها در قسمت جنوب شرقی
ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب
اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م. آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تپوری ها اهدا شد و
بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی
گیلان در ساحل بحر
خزر در آن زمان از تپوری ها نام می برد. [ ۱۸] به گفته
یحیی ذکا در «کاروند کسروی» آورده است:
آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران، این تیره در مازندران نشیمن می داشتند و آن هنگام هنوز قبایل
تپوران به آنجا نیامده بودند. [ ۱۹] به گفته
مجتبی مینوی قوم آمارد و
قوم تپوری در سرزمین مازندران می زیستند و تپوری ها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگه ای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م
فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوری ها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد. [ ۲۰]