راهن
/rAhen/

فارسی به انگلیسی
مترادف ها
بستانکار، راهن، متعهدله
راهن، گروگذار
راهن، گروگذار
لغت نامه دهخدا
راهن. [ هََ ] ( اِ ) یکنوع درخت. ( ناظم الاطباء ). نام درختی است که به ترکی قِزِلجَق گویند. ( از شعوری ج 2 ورق 11 ). قرنوس. قرانیا. سرخک. طاقدانه. ال. ( یادداشت مؤلف ). || یکنوع علف و یا ریشه که به اسب مانند دوا میخورانند. ( ناظم الاطباء ).
راهن. [ هَِ ] ( ع ص ) رهن کننده. ( از اقرب الموارد ) ( از شعوری ج 2 ورق 11 ). گروکننده. ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( رشیدی ). گروستاننده. || ثابت. ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دائم. ( آنندراج ).
- طعام راهن ؛ طعام دائم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| آماده. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || لاغر از مردم و شتر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). لاغر. ( آنندراج ).
راهن. [ هَِ ] ( ع ص ) رهن کننده. ( از اقرب الموارد ) ( از شعوری ج 2 ورق 11 ). گروکننده. ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( رشیدی ). گروستاننده. || ثابت. ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دائم. ( آنندراج ).
- طعام راهن ؛ طعام دائم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| آماده. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || لاغر از مردم و شتر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). لاغر. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
رهن گذارنده، گروگذارنده
( اسم ) ۱ - گرو گذارنده . ۲ - ثابت دایم .
مرتهن . رهن کننده . گرو کننده . یا ثابت .یا آماده . یا لاغر از مردم و شتر .
( اسم ) ۱ - گرو گذارنده . ۲ - ثابت دایم .
مرتهن . رهن کننده . گرو کننده . یا ثابت .یا آماده . یا لاغر از مردم و شتر .
فرهنگ معین
(هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - گرو گذارنده . ۲ - رهن گذارنده . ۳ - ثابت ، دایم .
فرهنگ عمید
رهن دهنده.
فارسی به عربی
مستدین القرض العقاری
پیشنهاد کاربران
کسی که مالی را نزد دیگری به رهن می گذارد
کسی که رهن میده
راهن ( Borrower )
:[اصطلاح بیمه]شخص وام گیرنده که بیمه نامه ای بعنوان وثیقه نزد مرتهن می گذارد.
:[اصطلاح بیمه]شخص وام گیرنده که بیمه نامه ای بعنوان وثیقه نزد مرتهن می گذارد.
رهن دهنده، مدیون
آپارتمان = مال مرهونه
راهن = بدهکاریامالک آپارتمان که آپارتمان خودرابه خاطربدهی اش گروگذاشته
مرتهن = طلبکاریاوام دهنده
راهن = بدهکاریامالک آپارتمان که آپارتمان خودرابه خاطربدهی اش گروگذاشته
مرتهن = طلبکاریاوام دهنده