94 1565 100 1 ران فشاردن معنی ران فشاردن در لغت نامه دهخدا ران فشاردن. [ ف َ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) ران افشردن. ران فشردن. کنایه از برانگیختن و تیز کردن اسب : یکی [ یک تیر ] در کمان راند و بفشارد ران نظاره بگردش سپاه گران.فردوسی.و رجوع به ران افشردن و ران فشردن شود.ران فشردن را بخوانید. معنی ران فشاردن به فارسی ران فشاردنران افشردن . ران فشردن . کنایه از بر انگیختن و تیز کردن اسب . ران گشادن را بخوانید. ران فشاردن را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مهدی > حیلت Hadi > dress هنانه > می خیزد Figure > wise حسن جهانبانی > همعنان یاسین > دیکشنری عهدیه > عهدیه Parsa Azadi > می افزاید نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FigureFarhoodامین آریاپارسا میریوسفیمحمد حاتمی نژادヴァヒドDark Light حمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال طبل غازی صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه