98 1565 100 1 ران افشردن معنی ران افشردن در لغت نامه دهخدا ران افشردن. [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه ازتیز کردن و برانگیختن چیزی عموماً و اسب خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ). انگیختن و تحریک کردن و مهمیز زدن اسب را برای حرکت. (ناظم الاطباء). رکاب کشیدن. فشردن زانوان بزور بر پهلوی اسب تند رفتن را : بگفت و بیفشرد بر اسب ران بمیدان درآمد چو شیر ژیان.فردوسی.بیفشرد ران رخش را تیز کردبرآشفت و آهنگ آویز کرد.فردوسی.برانگیخت [ پیران ] اسب و بیفشرد ران بگردن برآورد گرز گران.فردوسی.برآشفت برسان جنگی پلنگ بیفشرد ران پیش او شد بجنگ.فردوسی.و رجوع به ران فشردن شود.ران بند را بخوانید. معنی ران افشردن به فارسی ران افشردن( مصدر ) برانگیختن اسب و مانند آن . ران بنارس را بخوانید. ران افشردن را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مهدی > حیلت Hadi > dress هنانه > می خیزد Figure > wise حسن جهانبانی > همعنان یاسین > دیکشنری عهدیه > عهدیه Parsa Azadi > می افزاید نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FigureFarhoodامین آریاپارسا میریوسفیمحمد حاتمی نژادヴァヒドDark Light حمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال طبل غازی صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه