دیپلم
/diplom/
مترادف دیپلم: تصدیق، دانشنامه، کارنامه، گواهی، گواهی نامه، مدرک
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - گواهی نامه ( تحصیلی ) . ۲ - پروانه .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گواهی نامۀ پایان تحصیلات عالی (لیسانس یا دکتری )
۳. گواهی نامۀ پایان یک دورۀ آموزشی.
۴. (صفت ) ویژگی کسی که دارای این گواهی نامه است.
مترادف ها
گواهی نامه، دیپلم، دانشنامه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دیپلم. دیپلمه:کاریاب. کاریابی
پیشنهاد :
فوق دیپلم : کاردانی
دیپلم : پیش کاردانی
فوق دیپلم : کاردانی
دیپلم : پیش کاردانی
دیپلم بگیر بشاش توش هوندا بگیر هندل بزن بپر روش
اهرم
دیپلُم
این واژه همریشه با واژه های دبستان ، دبیرستان ، دَبیر و دَبیره و نزدیک به دَفتَر است .
می توان بر پایه ی ستاک " دَب" واژه ای برابر دیپلم نهاد :
دَباله ، دَبانه ، دَبیز ، دَبَک ، دَبیجه ، دَبیچه ، دَبیله ، دَبینه
این واژه همریشه با واژه های دبستان ، دبیرستان ، دَبیر و دَبیره و نزدیک به دَفتَر است .
می توان بر پایه ی ستاک " دَب" واژه ای برابر دیپلم نهاد :
دَباله ، دَبانه ، دَبیز ، دَبَک ، دَبیجه ، دَبیچه ، دَبیله ، دَبینه
درفرانسه دیپلوریا مشابه ان به شخصی اطلاق میشد که نامه ممهور را جابجا میکرد.
اما در زبان هخامنشی مشابه همین لغت را داریم که به شیوه نگارش , روش زندگی , هنرو امثال هم اطلاق میشده منظورم واژه دیپیریه میباشد که در پهلوی دیپیور اطلاق میشد و واژگان دبیرستان دبیر دیباچه وغیره از ان گرفته شده با اینکه اصلا حرف پ در این واژگان نیست .
... [مشاهده متن کامل]
پس با وجود هم سنخ بودن دیپلم و دبیرستان و با وجود حروف مشترک با دیپیور
به نظر میرسد که از ریشه دیپی به معنای کتابت باشد چنانچه در کتاب کارنامه اردشیر نیز دیپیریه چندین بار تکرار شده است .
اما در زبان هخامنشی مشابه همین لغت را داریم که به شیوه نگارش , روش زندگی , هنرو امثال هم اطلاق میشده منظورم واژه دیپیریه میباشد که در پهلوی دیپیور اطلاق میشد و واژگان دبیرستان دبیر دیباچه وغیره از ان گرفته شده با اینکه اصلا حرف پ در این واژگان نیست .
... [مشاهده متن کامل]
پس با وجود هم سنخ بودن دیپلم و دبیرستان و با وجود حروف مشترک با دیپیور
به نظر میرسد که از ریشه دیپی به معنای کتابت باشد چنانچه در کتاب کارنامه اردشیر نیز دیپیریه چندین بار تکرار شده است .