95
1530
100
1
/dehxodA/
مترادف دهخدا: دهبان، دهدار، کدخدا، کدیور
معنی دهخدا در لغت نامه دهخدا
دهخدا. [ دِه ْ خ ُ ](اِ مرکب ) دهخدای. ده خداوند. (یادداشت مؤلف ). خداوند ده. (شرفنامه ٔ منیری ). کدخدا و رئیس و بزرگ ده. (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
دهخدا گفت ارنمک ساری شود انبان کون
گوزهای بی نمک پراند اهل روستا.سنایی.
ده رانده و دهخدای نامیم
چون بدر (ماه ) به نیمه ٔ تمامیم.نظامی.
من که مشکل گشای صد گرهم
دهخدای ده و برون دهم.نظامی.
خدایی نه و دهخدایان بسی
نه درکس رهایی نه در ده کسی.نظامی.
سرکه از دسترنج خویش و تره
بهتر از نان دهخدا و بره.سعدی.
شنید این سخن دهخدای قدیم
بشورید و گفت ای خبیث رجیم.سعدی.
بگفتند با دهخدا آنچه گفت
فرستاد پیغامش اندر نهفت.سعدی.
نکویی کن امروز چون ده تراست
که سال دگر دیگری دهخداست.سعدی.
- امثال :
اندرهمه ده جوی نه ما را
ما لاف زنان که دهخداییم.؟
|| آنکه امور ده را از طرف دولت یا مالک اداره کند. کدخدا. دهبان.
دهخدا. [ دِ خ ُ ] (اِخ ) علی اکبربن خانبابا خان بن آقاخان بن مهرعلی خان بن قلیج خان بن رستم خان ، علامه و محقق نامی ، طنزنویس و روزنامه نگار چیره دست ، سخنور و لغت نویس توانا، آزادیخواه و ایران دوست بزرگ معاصر، مؤلف لغت نامه ٔ حاضر. رجوع به مقدمه ٔ این لغت نامه شود.
معنی دهخدا به فارسی
دهخدا
علی اکبر ابن خانبانا ( خان ) دانشمند و لغوی و نویسنده معروف ( و.تهران حدود ۱۲۹۷ ه. ق.- ف. ۱۳۷۵ ه. ق ./۱۳۳۴ ه. ش . ) وی نزد شیخ غلامحسین بروجردی با آموختن علوم ادبی پرداخت و سپس در مدرسه سیاسی مشغول تحصیل شد. چون منزل او در جوار منزل آیه الله حاج شیخ هادی نجم آبادی بود دهخدا از این حسن جوار استفاده کامل میبرد و با وجود حداثت سن از محضر آن بزرگوار بهره مند میگشت . وی در همین ایام بفراگرفتن زبان فرانسوی اشتغال ورزید . بعدها معاون الدوله غفاری او را با خود باروپا برد و وی دو سال در اروپا و بیشتر در وینه پایتخت اتریش اقامت داشت . درین مدت زبان فرانسوی و معلومات جدید را تکمیل کرد . مراجعت دهخدا بایران مقارن با آغاز مشروطیت بود. او با همکاری (( جهانگیر خان )) و (( قاسم خان )) روزنامه [[صوراسرافیل ]] را منتشر کرد.جذاب ترین قسمت آن روزنامه ستون فکاهی بود که بعنوان (( چرند و پرند )) بقلم استاد و با امضای (( دخو )) نوشته میشد و سبک نگارش آن در ادب فارسی بی سابقه بود و مکتبی جدید را در عالم روزنامه نگاری ایران و نثر فارسی پدید آورد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی در طی آن مقالات منتشر میکرد.پس از تعطیل مجلس شورای ملی در دوره محمد علی شاه دهخدا را با جمعی از آزادیخواهان باروپا تبعید کردند.دهخدا در پاریس با علامه محمد قزوینی معاشر بود.سپس بسویس رفت و در (( ایوردون )) سویس نیز سه شماره از صوراسرافیل منتشر ساخت و از آنجا باستانبول رفت و با مساعدتی تنی چند از ایرانیان که در ترکیه بودند روزنامه ای بنام (( سروش )) بزبان فارسی انتشارداد که حدود ۱۵ شماره منتشر شد. پس از آنکه مجاهدان تهران را فتح نمودند و محمد علی شاه خلع گردید دهخدا از تهران و کرمان بنمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و با استدعای احرار و سران مشروطیت از عثمانی بایران باز آمد و بمجلس شورای ملی رفت . در دوران جنگ بین المللی اول دهخدا در یکی از قرای [[چهار محال ]] بختیاری منزوی بود و پس از جنگ بتهران بازگشته از کارهای سیاسی کناره گرفت و بخدمات علمی و فرهنگی مشغول شد و بالاخره تا پایان حیات بیشتر بمطالعه و تحقیق و تحریرمصنفات خویش اشتغال داشت .وی در تهران در گذشت و مدفن او ابن بابویه است از آثار اوست :ترجمه عظمت و انحطاط رومیان ترجمه روح القوانین فرهنگ فرانسه ب ...
معنی دهخدا در فرهنگ معین
دهخدا
(ی ) (دِ خُ) (اِ.) کدخدا.
معنی دهخدا در فرهنگ فارسی عمید
دهخدا
خداوند ده، صاحب ده، رئیس و بزرگ تر ده، کدخدا، ده کیا.
دهخدا را به اشتراک بگذارید
کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته
پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته
• علیاکبر دهخدا • کتاب لغت نامه دهخدا • دانلود لغت نامه دهخدا • لغت نامه انگلیسی به فارسی • لغت نامه دهخدا pdf • لغت نامه عربی به فارسی • لغت نامه دهخدا اندروید • دانشگاه دهخدا • معنی دهخدا • مفهوم دهخدا • تعریف دهخدا • معرفی دهخدا • دهخدا چیست • دهخدا یعنی چی • دهخدا یعنی چه