دما
نفس، دم،
گرما، درجه حرارت، اندازه گرمی یاسردی
( اسم ) جمع دم خونها : سفک دمائ .
مزاج و طبیعت .
[temperature] [فیزیک] کمیتی که معرف
انرژی جنبشی متوسط مولکول های جسم است
[ گویش مازنی ] /de maa/ دی ماه فرس قدیم و تبری
[microwave tempering] [علوم و فنّاوری غذا] افزایش دمای گوشت منجمد با استفاده از ریزموج
پشته های نرم خاکین .
نفس نفس . تتابع نفس .
[ گویش مازنی ] /damaadami/ ضربه با لبه ی برنده ی هر چیز
[adiabatic lapse rate] [مهندسی محیط زیست و انرژی] آهنگ کاهش نظری دمای بسته ای از هوا که در شرایط بی دررو به طور عمودی حرکت می کند
[super adiabatic lapse rate] [مهندسی محیط زیست و انرژی] آهنگ کاهش عمودی دمای هوا در شرایطی فراتر از حالت بی دررو
[subadiabatic lapse rate] [مهندسی محیط زیست و انرژی] آهنگ کاهش عمودی دمای هوا در شرایطی فروتر از حالت بی دررو
[environmental lapse rate, ELR] [مهندسی محیط زیست و انرژی] تغییرات دمای هوا متناسب با ارتفاع، تحت تأثیر شرایط محیط
[differential temperature cell] [خوردگی] نوعی پیل خوردگی که اختلاف پتانسیل آن ناشی از اختلاف دما میان دو الکترود هم جنس، در برق کافی با ترکیب اولیۀ یکسان است
...