دل نازک
/delnAzok/
مترادف دل نازک: احساساتی، باعاطفه، حساس
متضاد دل نازک: سنگین دل

فارسی به انگلیسی
مترادف ها
حساس، تند مزاج، زود رنج، نازک نارنجی، دل نازک
مهربان، دل رحیم، دل نازک
لغت نامه دهخدا
دل نازک. [ دِ زُ ] ( ص مرکب ) نازکدل. که زود رنجد. که زود غمگین شود. که زود گرید. که زود ملول شود. که زود اندوهمند گردد. رقیق القلب. لین الفؤاد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). سریعالتأثر. زودرنج.
فرهنگ فارسی
نازکدل . که زود رنجد .
فارسی به عربی
حساس
پیشنهاد کاربران
Soft_hearted
Thin_skinned
دل نازک
Thin_skinned
دل نازک
دل نازکی یعنی چی
دل نازکی یعنی چی معنی کنید باعربی تشکر میکنم
دل نازک: احساساتی، باعاطفه، حساس
( ( دو دختر نو رسیده و ملوس داشت که همیشه پژمرده و غمگین بودند و پیش خودی و بیگانه از داشتن چنان پدر دل نازک و وراجی سر به زیر و شرمسار بودند. ) ) ( صادق چوبک ، مسیو الیاس )
( ( دو دختر نو رسیده و ملوس داشت که همیشه پژمرده و غمگین بودند و پیش خودی و بیگانه از داشتن چنان پدر دل نازک و وراجی سر به زیر و شرمسار بودند. ) ) ( صادق چوبک ، مسیو الیاس )
زود رنج
تند مزاج ، نازک نارنجی
کسی که زود رنج است و زود واکنش نشان می دهد.