98 1569 100 1 داغون معنی داغون در لغت نامه دهخدا داغون. (ص ) صورتی و تلفظی از کلمه ٔ داغان متداول میان مردم تهران. رجوع به داغان شود.داغون. (اِخ ) نام یکی از معبودان مردم فلسطین ، او را بصورت نیمه انسان و نیمه ماهی تصویر کنند. (قاموس الاعلام ترکی ).داغونی را بخوانید. معنی داغون به فارسی داغوننام یکی از معبودان مردم فلسطین[ گویش مازنی ] /daaghoon/ متلاشی – داغان داغون شدنداغان شدن داغون کردنداغان کردن داغک را بخوانید. داغون را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران اختر beaten, wrecked افسانه مرضیه تباه شده عاطفه موسوی Battered کاف داغون برگرفته از کلمه داغان از مصدر داغلماق کلمهای ترکی است .داغْلماق در ترکی یعنی پاشیده شدنداغْلدی یعنی پاشیده شدداغان یعنی پاشیدهمثال: یاشایئشی داغلدی دَیدی بیر بیرینهیعنی زندگیاش از هم پاشیدو بهم خورد. عاطفه موسوی dilapidated معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها افسانه > رشته اميد مهتاب > فرزام otaku♡(> ਊ <)♡ > شرایت صبایی > science lad رهام > گریخت Amin > popstars ☆saba ☆ > یک غازی shadina > help her help her نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodامین آریاFigureDark Light محمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعپارسا میریوسفی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست رب جلیل حی داور نگون اقبال بنده پروری Horrifying نام کره ای غلتید