خوک
( اسم ) ۱ -
پستانداری از راست. سم داران که تیر. خاصی بنام (( تیر. خوکان )) بوجود آورده . این جانور در هر دست و پا دارای ۴ انگشت است و همه چیز میخورد . بدنش دارای چربی بسیار و پوستش ضخیم و دارای موست . یا خوک دریایی . ( دلفین ) . یا خوک وحشی . گونه ای خوک که دارای جث. سنگین و بینی پهن است در جنگلهای باتلاقی میزید و شب بجستجوی شکار میرود . دندانهای نیش وی از طرفین دهان بیرون آمده و آلت دفاعی خطرناکی را تشکیل میدهد . این جانور بمحصولات زراعتی خسارت بسیار وارد میکند . یا خوک هندی . پستانداری کوچک از راست. جوندگان علفخوار دارای پشمهای ریز و پوز. پهن و پاهای کوتاه خوکچه . ۲ - شخص چاق بسیار فربه .
دهی است ازدهستان ساری بخش پلاست شهرستان ماکو واقع در جنوب باختری پلاست و جنوب شوسه پلاست به ماکو . با آب و هوای معتدل و ۴۲۵ تن سکنه .
دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام شهرستان مشهد واقع در شمال باختری تربت جام و باختر شوسه عمومی مشهد به تربت جام .
بچه خوک خنوص
بستن خوک یا کنایه از محکم بستن و سخت به بند کشیدن .
آنکه بینی چون خوک دارد افطس
آن خوک که زنده در طویله بخاک کنند بجهت زیادتی و حفظ ما فی الطویله .
چراننده خوک شبان خوک
خوک کوچک یا جانوری کوچک و بشکل خوک
جانوری کوچک که بشکل خوک است و در آزمایشگاههای پزشکی روی آن تجربیات طبی می کنند .
محل زندگی خوک جاییکه خوک را در آ ...