98 1559 100 1 خمیده کردن معنی خمیده کردن در لغت نامه دهخدا خمیده کردن. [ خ َ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خم کردن.خم گردانیدن. تأوید. تاود. (یادداشت بخط مؤلف ).خمیر را بخوانید. معنی خمیده کردن به فارسی خمیده کردنخم کردن خم گردانیدن خمیر آش را بخوانید. معنی خمیده کردن به انگلیسی limber (فعل)خم کردن ، خمیده کردن ، تا کردن ، تمرین نرمش کردنcamber (فعل)خمیده کردن ، منحنی کردنincurvate (فعل)خمیده کردن ، بشکل منحنی در اوردن معنی کلمه خمیده کردن به عربی خمیده کردنمقدمة عربة المدفع خمیده کردن را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها زهرا روشنی > Lipemia رومینا بهار > extreme interview فرهنگ > شاربن حسین > نسک (گلباف) 🖤MANI🖤 > depart 🖤MANI🖤 > departer فردی شکست خورده > تمام عقلی سپهر صدیقی نژاد > co text نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodعلی حیدرFigureامین آریامحمدرضا ایوبی صانعمحمد حاتمی نژادSeyyedalith فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته حی داور بنده پروری بگسست نام کره ای رهگذران رب جلیل نگون اقبال غلتید