خلط
( اسم ) ۱ - آنچه که با چیزی دیگر آمیخته شده باشد آمیز آمیزه . ۲ - هر یک از آمیزه های چهار گانه : خون بلغم سودا صفرا . جمع : اخلاط.
گول یا آمیزنده با دیگری
[sputum] [پزشکی] بزاق آمیخته به بلغم که با سرفه از راه تنفس خارج می شود
دهی است از دهستان جلگه زوزن بخش خواف شهرستان تربت حیدریه دارای ۲۲٠ تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی و راه مالرو است .
[expectorant] [علوم دارویی] ویژگی عاملی که خروج ترشحات نای را تسهیل می کند
سودائ مره سود
بلغم
گلدانی که در آن خلط سینه اندازند .
کلامی را بقصد مشاغبه یا سفسطه با کلام دیگر همراه کردن و یکی را جای دیگری نشاندن .
آمیخته نسب
تخلیط کردن بهم آمیختن
مخلوط کردن در هم کردن
خون و بلغم و صفرا سودا . صفرا و سودا و بلغم و خون مطابق اصطلاح پزشکان قدیم .