خلد
( اسم ) ۱ - دوام همیشگی بقا . ۲ - بهشت . یا خلد برین . بهشت برین بهشت اعلی .
نام قصری است که منصور به بغداد ساخت و موضع آن بکنار رود دجله بود . بیمارستان عضدی امروز در سمت جنوبی آن قرار داشت .
از رستاق های خوی
بهشت مکان وصفی است که برای مرده جهت تعظیم می آورند .
( جمله فعلی دعایی ) خدا جاوید گرداناد. یا خلد الله سلطانه . خدا پادشاهی او را جاوید گرداناد . یا خلد الله سلطانه و نصرانصاره و اعوانه. خداپادشاهی اورا جاوید گرداناد . ویاران و یاوران اورا نصرت دهاد . (( پادشاه خلدالله سلطانه و نصرانصاره و اعوانه در استماع کلمات آن فرستادگان مبالغ تحامل ایشانرا تحمل فرماید ..)) یا خلد الله ملکه . خدا پادشاهی اورا جاوید داراد . یا خلد الله ملکهم . خدا پادشاهی آنان را جاوید داراد . (( و اسامی ملوک غور آل شنسب - خلد الله ملکهم - باقی ماند ..)) یا ملکها و سلطانهما. خدا پادشاهی و سلطننت آن دو را جاوید گرداناد . : ((....میان سلطان عالم سنجربن ملکشاه و خداوند من علائ الدنیا و الدین الحسین بن الحسین - خلد الله تعالی ملکهما و سلطانهما - بدر او به مصاف افتاد ....)) گاه (( الله )) حذف شود و جمله بصیقه مجهول آید .
بهشت بالایین
چیزیکه پیکر و شکل آن چون بهشت است بهشت مانند . چون بهشت .
( جمله فعلی دعایی ) پادشاهی او جاوید بماناد .
بهشت جای . دعائی است در حق مرده
باسمان بر افراشته شده یا در بهشت جایگزین شده .
پیره هشت خلد ...