98 1533 100 1 خشک مغز/xoSkmaqz/مترادف خشک مغز: احمق، بی عقل، خشک سر، دیوانه وش، کله خشک، تندخو، سودایی، عصبی معنی خشک مغز در لغت نامه دهخدا خشک مغز. [ خ ُ م َ ] (ص مرکب ) خشک سر که دیوانه وش و تندخوی باشد. (از برهان قاطع). دیوانه و سودائی مزاج و کله خشک. (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث اللغات ) : قمری درویش حال بود ز غم خشک مغزنسرین کان دید کرد لخلخه ٔ رایگان.خاقانی (دیوان چ سجادی ص 332). || هرزه گو. (آنندراج ) : مردکی خشک مغز را دیدم رفته در پوستین صاحب جاه.سعدی (گلستان ).خشک مغزی را بخوانید. معنی خشک مغز به فارسی خشک مغز( صفت ) ۱ - تند خود سودایی . ۲ - دیوانه وش احمق خل . خشک مقدس را بخوانید. معنی خشک مغز در فرهنگ معین خشک مغز ( ~. مَ) ۱ - تندخو. ۲ - احمق ، خل . معنی خشک مغز در فرهنگ فارسی عمید خشک مغزفاقد توانایی دریافت افکار جدید، قشری.۲. یاوه گو. معنی خشک مغز به انگلیسی blockish (صفت)خرف ، کودن ، خشک مغزbrainless (صفت)خشک مغز ، بی مخ ، بی مغزcrack-brained (صفت)خشک مغزempty-headed (صفت)خشک مغز ، بی مخthick-witted (صفت)کودن ، خشک مغز ، بی ذوق خشک مغز را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها 𝑭_𝑫 > Listen to stories Sunflower > Miscalculation *_* > حالت تهوع *_* > عوض کردن 😍😍 > تحسین آمیز SuperSU > filleted Sunflower > Benevolent ریحانه > out of here نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعرهگذرپارسا حیدری Dark Light FarhoodA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمانsamir_8203 فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی binoculars ناپذیر رزمندگان تحسین آمیز shet همی دار نام کره ای