94
1531
100
1
معنی خشک آخور در لغت نامه دهخدا
خشک آخور. [ خ ُ خُرْ ] (اِ مرکب ) کنایه از سال قحط و سالی که گیاه و علف کم رسته باشد. (از برهان قاطع). سال قحط. خشکسالی. (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) :
ز خشک آخور خذلان برست خاقانی
که در ریاض محمد چرید کشت رضا.خاقانی.
|| کنایه از کمی عیش. (برهان قاطع):
آن جگرتر کن من کو که ز نادیدن او
خشک آخورتر از این دیده ٔ تر کس را نی.خاقانی.
دیدم این منزل عجب خشکآخور است
از قناعت میزبان خواهم گزید.خاقانی.
|| آخور اسب که درآن چیزی نباشد. (فرهنگ خطی ) :
ابلقی را کاَّسمان کمتر چراگاه وی است
چند خواهی بست بر خشک آخور آخر زمان.خاقانی.
چون اسب ترا سخره گرفتند یکی دان
خشک آخور و تر سبزه چه دربند چرائی.خاقانی.
|| (ص مرکب ) مردم رذل و ممسک را نیز گویند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
معنی خشک آخور در فرهنگ فارسی عمید
خشک آخور
۱. آخوری که در آن کاه و جو نباشد.
۲. [مجاز] زندگی فاقد چیزی برای خوردن.
خشک آخور را به اشتراک بگذارید
کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته
پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته
• معنی خشک آخور • مفهوم خشک آخور • تعریف خشک آخور • معرفی خشک آخور • خشک آخور چیست • خشک آخور یعنی چی • خشک آخور یعنی چه