خرگوش
یکی از صورتهای فلکی جنوبی ارنب
( اسم )
پستانداری است علفخوار جزو راست.
جوندگان باندام
گربه دارای گوشهای دراز و لبهای شکافدار . دستهای وی از پاها کوتاهتر است و بسیار تند میرود و آن دارای اقسامی است ارنب .
نام کوچه ای بوده به نیشابور و معرب آن خرجوش است از آنجاست ابو سعید عبدالملک بن ابی عثمان خرگوشی که از فقیهان معروف بوده است .
[ گویش مازنی ] /Khargoosh/ خرگوش بومی مازندران
دهی است از دهستان پشت رود بخش فهرج شهرستان بم واقع در ۲۱ هزار گزی جنوب شوسه بم به زاهدان - جلگه گرمسیر .
[ گویش مازنی ] /Khargoosh char/ محل چرای دسته جمعی خرگوش ها
[ گویش مازنی ] /Khargoosh cherek/ محل چرای دسته جمعی خرگوش ها
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد واقع در ۱۲ هزار گزی جنوب خاوری دورود .
شکار خرگوش کردن بشکار خرگوش رفتن
نوعی خرگوش سفید رنگ
اهلی است و در آزمایشگاهها برای تجربه و کار آزمایشگاهی بکار می رود .
لب شکری را گویند و کسی باشد که خلقه لب زیرین یا زبرین او شکافته باشد مانند لب خرگوشی سه لب افلح
ارنب عکرش
جایی که در آن خرگوش بسیار است ارض مورنبه : زمین خرگوش ناک .
شکل خوابی که
خرگوشان کنند خوابیکه یکی از دو چشم باز یا هر دو نیم باز باشد.
...