خرمن

/xarman/

مترادف خرمن: توده، حاصل، حصاد، درو، محصول، محصول برداری، هاله

معنی انگلیسی:
harvest, shock, stack, crop, heap, halo

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

خرمن. [ خ َ / خ ِ م َ ] ( اِ ) کود گندم بود که بعد از آن پاک کنند. ( نسخه ای از اسدی ). قبه غله و گل و خاک بود. ( نسخه ای از اسدی ). توده گندم و جو باشد که از کاه پاک کنند. ( صحاح الفرس ). خوشه های غله راگویند که از بعد از درو کردن توده سازند و هنوز دانه را از کاه جدا نکرده باشند. ( فرهنگ جهانگیری ). توده غله مالیده و غیر آن با کاه آمیخته. ( شرفنامه منیری ). توده غله مالیده و با کاه آمیخته یا توده غله صاف. ( غیاث اللغات ).توده غله که هنوز آنرا نکوفته و از کاه جدا ننموده باشند. ( از برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) :
که را سوخت خرمن چه خواهد مگر
جهان را همه سوخته سربسر.
ابوشکور بلخی.
تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار
کشت و درودم این است خرمن همین و شدکار.
رودکی.
نسوزد عشق را جز عشق خرمن
چنان چون بشکند آهن به آهن.
رودکی.
چه نقصان ز یک مرغ در خرمنی
چه بیشی ز یک حرف در دفتری.
منوچهری.
خرمن ز مرغ گرسنه خالی کجا بود
ما مرغکان گرسنه ایم و تو خرمنی.
منوچهری.
بهر باد خرمن نشاید فشاند.
اسدی.
گر آتش است چونکه از این خرمن
هرگز فزون نگشت و نشد کمتر.
ناصرخسرو.
نشاید کرد مر هشیاردل را
بباد بی خرد بر باد خرمن.
ناصرخسرو.
این خسان باد عذابند چو نادانان
باد ایشان مخر و باد مکن خرمن.
ناصرخسرو.
وآنگه که تهی شدی ز فرزندان
چون پنبه شوی بکوه بر خرمن.
ناصرخسرو.
خواهد که خرمن تو بسوزند نیز
هر مدبری که سوخته شد خرمنش.
ناصرخسرو.
گر بباد تو کنم خرمن خود بر باد
نبرد فردا جز باد در انبانم.
ناصرخسرو.
دعوی ده کننده ولیکن چو بنگری
هادوریان کوی و گدایان خرمنند.
سنائی.
بیهده خر در خلاب قصه من رانده ای
کافرم گر نفگنم گاو هجا در خرمنت.
انوری.
آری چو ترا سوخته باشد خرمن
خواهی که بود سوخته هم خرمن من.
؟ ( از تاریخ سلاجقه کرمان ).
هر آنکه آب من از دیده زیر کاه تو دید
یقین شناخت که بر باد خرمنی است مرا.
خاقانی.
ازکشت زار چرخ و زمین کاین دو گاو راست بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - تود. هر چیز.۲ - محصول گندم یا جو که روی هم انباشته باشند تود. غله که هنوز آنرا نکوفته و از کاه جدا نکرده باشند . ۳ - هاله ماه . ۴ - یا خرمن ماه . هال. ماه .

فرهنگ معین

(خَ مَ ) (اِ. ) ۱ - تودة هر چیز. ۲ - محصول گندم یا جو یا برنج و دیگر غلات که روی هم انباشته باشند، تودة غله که هنوز آن را نکوفته و جدا نکرده باشند. ۳ - هالة ماه .

فرهنگ عمید

۱. (کشاورزی ) محصول دروشده و روی هم ریخته که هنوز نکوبیده و کاه آن را جدا نکرده اند.
۲. [مجاز] تودۀ چیزی.
* خرمن ماه (مه ): [قدیمی، مجاز] هالۀ ماه: آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق / خرمن مه به جوی خوشهٴ پروین به دو جو (حافظ: ۸۱۴ ).

گویش مازنی

/Kharmen/ محل کوبیدن خرمن در زمین هموار و دایره شکل - محل ویژه ای که دام ها برحسب عادت به آن جا روند ۳محل جمع آوری محصول برنج

واژه نامه بختیاریکا

وقت خرمنکوبی؛ معادل اردیبهشت ماه قشلاق و مرداد ماه ییلاق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به تودۀ غله درو شده خرمن می گویند و از آن در باب تجارت سخن گفته اند.
فروختن کالای پیمانه ای، وزنی یا شمارشی در صورت جهل به مقدار آن صحیح نیست، حتی اگر پیش از معامله دیده شود. از این رو، فروختن خرمن گندم یا جو و مانند آن جز در صورت معلوم بودن مقدار آن صحیح نیست و در صورت معلوم بودن، فروختن بخشی مشاع از آن، مانند یک سوم یا فروختن همه آن به صورت هر پیمانه به مبلغی معیّن و نیز فروختن پیمانه ای از آن به مبلغی معیّن صحیح است؛ لیکن در صورت مجهول بودن، فروختن بخشی مشاع از آن یا فروختن هر پیمانه از آن به مبلغی معیّن، صحیح نیست. از برخی قدما صحت آن نقل شده است.
فروختن خرمن همجنس به مساوی
فروختن خرمنی از گندم در برابر خرمنی از همان جنس یا از غیر آن جنس به صورت مساوی صحیح نیست؛ هر چند در واقع، مقدار آن، دو برابر باشد، مگر آنکه هنگام معامله به مقدار آن دو عالم باشند. برخی قدما گفته اند: معامله مطلقا صحیح است؛ خواه در برابر همجنس فروخته شود یا غیر همجنس؛ لیکن در صورت اوّل، اگر پس از وزن کردن، افزون بودن یکی بر دیگری معلوم شود، معامله به جهت ربایی بودن باطل است و در صورت دوم، اگر شرط تساوی نشده باشد، معامله مطلقا صحیح است و در صورت شرط تساوی، اگر پس از وزن کردن معلوم شود که هر دو برابرند؛ معامله صحیح است
همچنین است اگر یکی بیشتر باشد و صاحب خرمنِ بیشتر مقدار اضافی را به صاحب خرمن کمتر بر می گرداند و یا آنکه صاحب خرمن کمتر به نقصان راضی شود و در غیر این صورت معامله به هم می خورد.

دانشنامه عمومی

خرمن (فیلم ۱۹۳۷). «خرمن» ( فرانسوی: Harvest ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی مارسل پانیول است که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به فرناندل و گابریل گابریو اشاره کرد.
عکس خرمن (فیلم ۱۹۳۷)

خرمن (فیلم ۱۹۹۳). خرمن ( انگلیسی: The Harvest ) فیلمی به کارگردانی دیوید مارکونی است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد.
از بازیگران آن می توان به میگوئل فرر، للانی سارل، آنتونی دنیسن و هاردینگ سیلوا اشاره کرد.
عکس خرمن (فیلم ۱۹۹۳)

خرمن (فیلم ۲۰۱۰). «خرمن» ( اسپانیایی: La Cosecha ) فیلمی در ژانر مستند است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد.
عکس خرمن (فیلم ۲۰۱۰)

خرمن (فیلم ۲۰۱۳). خرمن ( انگلیسی: The Harvest ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی جان مک ناتن است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مایکل شنون و پیتر فوندا اشاره کرد.
عکس خرمن (فیلم ۲۰۱۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خَرمَن (corona)
خَرمَن
هاله ای کم فروغ، داغ، و نازک، با دمای حدود ۲میلیون درجۀ سانتی گراد بر گرد خورشید. این هاله از سطح خورشید می جوشد. خرمن در هنگام گرفت خورشیدی۱ یا به کمک خرمن نگار۲، که وسیله ای برای جلوگیری از دیدن نور قرص تابان خورشید است، مشاهده می شود. گازی که از خرمن روبه بیرون جاری است باد خورشیدی۳ را پدید می آورد.
eclipsescoronagraphsolar wind

جدول کلمات

بنو, هاله ماه

مترادف ها

stack (اسم)
توده، دسته، بسته، پشته، دودکش، کومه، خرمن، قفسه کتابخانه

shock (اسم)
توده، تلاطم، ضرب، ضغطه، لطمه، تصادم، صدمه، تکان، خرمن، هول، تشنج سخت، هراس ناگهانی

harvest (اسم)
نتیجه، محصول، حاصل، خرمن، هنگام درو، وقت خرمن

فارسی به عربی

حصاد , صدمة

پیشنهاد کاربران

خرمن: توده و مقداری زیادی از هر چیزی هم انباشته میشود
توده و مقداری زیادی از هر چیزی هم انباشته میشود
خرمن در بسیاری از شعرهای فارسی هلال ماه منظور است.
مانند استفاده در اسم خرمن بیگم
معنی بیگم: بانو، بی بی، خاتون، خانم ، ملکه مادر
خرمن. . جمع کردن
خرمن به هرمان کوردی هورامی شبیه به معنی کار ، کار انجام شده ست .
توده ، تبه ، محصول
مقدار انبوه از هر چیز
جایی که جو ، گندم و کاه انباشته شده است
جایگاهی پر از گندم ، جو ، کاه و چیز های مزرعه ای است
توده چیزی
توده
توده ی هرچیز

خرمن : گیاه بی ارزش و زیاد
محل انباشته شدن کاه و گندم و جو
زد بر خرمن ما آتش محبت او
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس