96 1522 100 1 خاک آلودن معنی خاک آلودن در لغت نامه دهخدا خاک آلودن. [ دَ ] (مص مرکب )آغشتن بخاک. || در خاک خفتن : گر ز خاک آلودنت آسوده میگردند خلق تن بخاک تیره ده آسایش دلها طلب.صائب تبریزی.خاک آلوده را بخوانید. معنی خاک آلودن به فارسی خاک آلودنآغشتن بخاک یا در خاک خفتن خاک آلوده شدن را بخوانید. خاک آلودن را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها English User > Being that حانیه > هیراد بهادر اسلامی > go ahead فاطمه خرم زاده > فریب دادن علی دوستی نوگورانی > متداول علی دوستی نوگورانی > کارگردان چمدان علی دوستی نوگورانی > شبه جزیرهای در آمریکا علی دوستی نوگورانی > بچه زیبا و بانمک نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodمحمدرضا ایوبی صانعA.C.Eرهگذرسحر نجات پورdi darkestarعلی باقریEnglish User فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند تفکر امیز پرفروغ شگفت انگیز تحسین آمیز well done cruise