حیاط
/hayAt/
مترادف حیاط: رحبه، ساحت، صحن، فضا، محوطه
برابر پارسی: چهار دیواری، دیواربست، سرا، میان سرا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- حیاط آشپزخانه .
- حیاط اندرونی .
- حیاط بیرونی .
- حیاط خلوت ؛ سراچه ای در خانه که برای کارهای خاص کنند.
- حیاط طویله .
حیاط. ( ع اِ ) ج ِ حائط. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به حائط شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع حائط (حایط ) . ۱ - دیوارها. ۲ - بستانها .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. زمین جلو ساختمان که دور آن دیوار باشد.
جدول کلمات
مترادف ها
عرصه، اظهار عشق، دادگاه، دیوان، دربار، بارگاه، حیاط
ایوان، طارمی، حیاط، پاسیو
حیاط، یارد، محوطه یا میدان
حیاط
حیاط، شهر موطن، مزرعه رعیتی
حیاط
فارسی به عربی
( حیاط (محوطه محصور ) ) فناء
پیشنهاد کاربران
در لری به حیاط هوش میگوییم
فطرت = درون مایه = ذات درونی |||| از ریشه پِت = pet / پات / بات / پای و پِی و پایین و . . . . آمده
حتی امروزه به حیوانات در زبان لاتین پِت میگویند یعنی موجوداتی که کم ارزش و فرومایه هستند در برابر مخلوق برتر خداوندکه انسان باشد
... [مشاهده متن کامل]
همچنین برای اینکه به آنها به گونه دیگری نیز اشاره شود ( نه از دیدگاه معنوی که انسان را مخلوق برتر و . . . را در رده های پایین تر قرار دادند ) بدان حیوان گفتند که آنرا نیز ریشه یابی میکنیم
لیوان ( لیب بان = دارنده لبه = ظرف های لبه دار ) / پشتوان ( دارنده پشت = حامی و حمایت داشتن ) و . . . =؟ وان / بان یعنی دارنده همچون نگهبان = نگهدارنده
=> حیوان = حی وان = دارنده حی و زندگی و حیات = جاندار => حی که کاربن ( فعل ) دو واجی میباشد یک ریشه ایرانی دارد و در حیات / حیاط هم به نقش و مدل زیستن و زندگی اشاره شده ( حیاط را برای باغ درون خانه و حیات را برای دشت / زیست و . . . بکار بردند ) => محیط / احاطه/ حیطه / محوطه و . . . همگی اشاره به بستری برای زندگی و رشد داشتند ( فضا ) اما امروزه به چمار پیرامون / محصور و . . . بکار میروند پس
حیوان = جاندار ( دارنده جان یا حی که ایرانی میباشد نه اربی )
محیط / حیطه / احاطه / محوطه = فضا = حیاط = حیات = حی = زندگی و بستر ( در بستر بیماری بودن = در حیطه و احاطه و گستره بیماری بودن ) پس باز هم گفتار بنده سند شد که حی ایرانی میباشد و حیاط / محیطو . . . از آن ساخته شد
حتی امروزه به حیوانات در زبان لاتین پِت میگویند یعنی موجوداتی که کم ارزش و فرومایه هستند در برابر مخلوق برتر خداوندکه انسان باشد
... [مشاهده متن کامل]
همچنین برای اینکه به آنها به گونه دیگری نیز اشاره شود ( نه از دیدگاه معنوی که انسان را مخلوق برتر و . . . را در رده های پایین تر قرار دادند ) بدان حیوان گفتند که آنرا نیز ریشه یابی میکنیم
لیوان ( لیب بان = دارنده لبه = ظرف های لبه دار ) / پشتوان ( دارنده پشت = حامی و حمایت داشتن ) و . . . =؟ وان / بان یعنی دارنده همچون نگهبان = نگهدارنده
=> حیوان = حی وان = دارنده حی و زندگی و حیات = جاندار => حی که کاربن ( فعل ) دو واجی میباشد یک ریشه ایرانی دارد و در حیات / حیاط هم به نقش و مدل زیستن و زندگی اشاره شده ( حیاط را برای باغ درون خانه و حیات را برای دشت / زیست و . . . بکار بردند ) => محیط / احاطه/ حیطه / محوطه و . . . همگی اشاره به بستری برای زندگی و رشد داشتند ( فضا ) اما امروزه به چمار پیرامون / محصور و . . . بکار میروند پس
حیوان = جاندار ( دارنده جان یا حی که ایرانی میباشد نه اربی )
محیط / حیطه / احاطه / محوطه = فضا = حیاط = حیات = حی = زندگی و بستر ( در بستر بیماری بودن = در حیطه و احاطه و گستره بیماری بودن ) پس باز هم گفتار بنده سند شد که حی ایرانی میباشد و حیاط / محیطو . . . از آن ساخته شد
حیاط فضایی در معماری است که دو کاربرد ذیل را دارد:
• صحن خانه و زمین جلوی ساختمان که اطراف آن محصور باشد.
• آن قسمت از عرصه که در اشتغال ساختمان نباشد، معمولاً محصور، گل کاری و درختکاری می شود.
... [مشاهده متن کامل]
حیاط در خانه های قدیمی مرکز و قلب ساختمان بوده است. حیاط مرکزی همراه با ایوان در هر سمت، ویژگی ای بود که از گذشته های دور در معماری ایرانی به چشم می آمد. همچنین حیاط محلی برای برگزاری مراسم مختلف نظیر مراسم مذهبی، عروسی و تجمع اقوام بوده و معمولاً چهار گوش بود. ابعاد حیاط را تعداد و عملکرد فضاهای اطراف آن تعیین می کنند. هر حیاط معمولاً یک حوض و چند باغچه دارد که بسته به شرایط مختلف محلی نظیر آب و هوا و عوامل فرهنگی اشکال متفاوتی می یابد.
حیاط در فرهنگ دهخدا به معنی محوطه و هرجای دیوار بست و سرای و خانه آمده است. واژه های دیگری مثل ساحت، صحن، میان سرا، صحن سرای نیز به همین معنی هستند.
از حیاط در خانه های ایرانی به شکل های مختلف استفاده شده است. بعضی از این موارد به اختصار چنین است:
_ حیاط، به عنوان نشانهٔ حریم تملک.
_ حیاط، وحدت دهندهٔ چند عنصر خانه.
_ حیاط، ارتباط دهندهٔ چند فضا.
_ حیاط، به عنوان یک هواکش مصنوعی برای گذر جریان بادهای مناسب.
_ حیاط، عنصری مهم برای سازماندهی فضاهای مختلف.
_ حیاط، به عنوان حریمی امن و آرام برای آسایش خانواده.
در معماری مسکن خانه های حیاط دار، یک یا چند مورد از عملکردهای یاد شده را می توان مشاهده کرد. شاید ابتدایی ترین نحوهٔ کاربرد حیاط برای ایجاد نشانه ای از تملک باشد. البته ایجاد حصار صرفاً به وسیله دیوار های بلند صورت نگرفته است. در مناطقی مثل دشت گیلان، با احداث پرسین هایی از دیرک های چوبی و شاخه های درختان این حریم را مشخص کرده اند. بعضی از قبایل کوچ نشین، حریم سیاه چادر های خود را با دیوار کوتاه سنگی معین می کنند.
خانه های بیشتر آبادی های ایران، به خصوص مناطق روستایی، متشکل از عناصری چون مسکن، انبار، طویله و چیزهایی از این قبیل است. این عناصر یا در طرح کلی مسکن گنجانده شده و به طور مثال طبقهٔ زیر زمین یا طبقهٔ همکف به انبار، طویله، اتاق کار اختصاص داده شده یا در یک محوطهٔ باز قرار گرفته اند. در این حالت حیاط، با ایجاد یک حصار در دور این عناصر آن ها را در بر می گیرد. حیاط افزون بر ایجاد وحدت بین عناصر، نوعی ارتباط پیمایشی بین آن ها ایجاد می کند، این ارتباط یا از ورودی ساختمان به مقصد دیگر فضاهای پراکنده مثل انبار، آغل و غیره در حیاط صورت می گیرد یا با استقرار محوطهٔ اصلی تابستانی و زمستانی در جبهه های مختلف ارتباط دهندهٔ بخش های اصلی خانه است.
• صحن خانه و زمین جلوی ساختمان که اطراف آن محصور باشد.
• آن قسمت از عرصه که در اشتغال ساختمان نباشد، معمولاً محصور، گل کاری و درختکاری می شود.
... [مشاهده متن کامل]
حیاط در خانه های قدیمی مرکز و قلب ساختمان بوده است. حیاط مرکزی همراه با ایوان در هر سمت، ویژگی ای بود که از گذشته های دور در معماری ایرانی به چشم می آمد. همچنین حیاط محلی برای برگزاری مراسم مختلف نظیر مراسم مذهبی، عروسی و تجمع اقوام بوده و معمولاً چهار گوش بود. ابعاد حیاط را تعداد و عملکرد فضاهای اطراف آن تعیین می کنند. هر حیاط معمولاً یک حوض و چند باغچه دارد که بسته به شرایط مختلف محلی نظیر آب و هوا و عوامل فرهنگی اشکال متفاوتی می یابد.
حیاط در فرهنگ دهخدا به معنی محوطه و هرجای دیوار بست و سرای و خانه آمده است. واژه های دیگری مثل ساحت، صحن، میان سرا، صحن سرای نیز به همین معنی هستند.
از حیاط در خانه های ایرانی به شکل های مختلف استفاده شده است. بعضی از این موارد به اختصار چنین است:
_ حیاط، به عنوان نشانهٔ حریم تملک.
_ حیاط، وحدت دهندهٔ چند عنصر خانه.
_ حیاط، ارتباط دهندهٔ چند فضا.
_ حیاط، به عنوان یک هواکش مصنوعی برای گذر جریان بادهای مناسب.
_ حیاط، عنصری مهم برای سازماندهی فضاهای مختلف.
_ حیاط، به عنوان حریمی امن و آرام برای آسایش خانواده.
در معماری مسکن خانه های حیاط دار، یک یا چند مورد از عملکردهای یاد شده را می توان مشاهده کرد. شاید ابتدایی ترین نحوهٔ کاربرد حیاط برای ایجاد نشانه ای از تملک باشد. البته ایجاد حصار صرفاً به وسیله دیوار های بلند صورت نگرفته است. در مناطقی مثل دشت گیلان، با احداث پرسین هایی از دیرک های چوبی و شاخه های درختان این حریم را مشخص کرده اند. بعضی از قبایل کوچ نشین، حریم سیاه چادر های خود را با دیوار کوتاه سنگی معین می کنند.
خانه های بیشتر آبادی های ایران، به خصوص مناطق روستایی، متشکل از عناصری چون مسکن، انبار، طویله و چیزهایی از این قبیل است. این عناصر یا در طرح کلی مسکن گنجانده شده و به طور مثال طبقهٔ زیر زمین یا طبقهٔ همکف به انبار، طویله، اتاق کار اختصاص داده شده یا در یک محوطهٔ باز قرار گرفته اند. در این حالت حیاط، با ایجاد یک حصار در دور این عناصر آن ها را در بر می گیرد. حیاط افزون بر ایجاد وحدت بین عناصر، نوعی ارتباط پیمایشی بین آن ها ایجاد می کند، این ارتباط یا از ورودی ساختمان به مقصد دیگر فضاهای پراکنده مثل انبار، آغل و غیره در حیاط صورت می گیرد یا با استقرار محوطهٔ اصلی تابستانی و زمستانی در جبهه های مختلف ارتباط دهندهٔ بخش های اصلی خانه است.
خَرَنْد برابر پارسی این واژه است.
کهنسالان در کرمان ایوون ( ایوان ) نیز میگفتند.
لری بختیاری
هَوش:حیاط
هَوش:حیاط
مادرم می گفت در یکی از روستاهای نزدیک شیراز هم در گذشته فد می گفتن اما سال های زیادی هست که دیگه استفاده نمی شه
در جنوب استانهای پارس، بوشهر، هرمزگان و کرمان تا اونجایی ک من میدونم فَدَ میگن
حَیاط: هواباز، سرا، میانسرا، پردیس، پردیسگاه، فراخه
سرا، میانسرا، پردیس، پردیسگاه، فراخه
فضا
آفتابسرا
حیاط چهار دیواری یاسایی که در اختیار شما برای خانه شما و محل زندگی شما که در حیطه شماست که عربی هست حالا کلمه فارسی عیشگاه هست که کمتر کسی می داند محل استراحت و گذران روز و خورد و خوراک و خانه تنها برای خواب و استراحت شبانه بوده
Yard حیاط
I eat lunch at school yard من ناهار را توی حیاط مدرسه خوردم
I eat lunch at school yard من ناهار را توی حیاط مدرسه خوردم
قسمتی از مدرسه که فضای باز دارد
در برخی از گویشهای اصفهانی، به حیاط خِرَند گویند.
پهنه = حیاط
دارمان، دارنشان
قلمرو، این واژه بیشتر برای بخش جلوی خانه ها جایی که ازآن صاحب خانه می باشد را می گویند
در بخش نیمروزی ( جنوب ) سرزمین ایران به حیاط خانه "فَدَح"میگویند
در بخش نیمروزی ( جنوب ) سرزمین ایران به حیاط خانه "فَدَح"میگویند
برابر پارسی حیاط , خرند است
تکه روبروی سرا ، مخففش میشه تکرورا
حیاط ( فضای باز ) : [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] قسمتی از یک قطعه زمین که در سطح زمین هموار، به صورت باز باقی خواهد ماند. ( فضای باز یا سبزی کهزیر آن ساختمان زیرزمینی احداث شده باشد حیاط محسوب نمی شود. )
واژه اوستایی aēta شکل اصلی لغت عربیزه حیطه است که در فهرست لغتهای آریایی PIE به شکل h₂eyti - و به معنای بخش تکه قطعهpart ثبت شده است.
شاید این واژه ریشه در زبان کهن ایرانی داشته باشد
شاید این واژه ریشه در زبان کهن ایرانی داشته باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)