حمایل

/hamAyel/

مترادف حمایل: آویزه، مدال، هیکل

معنی انگلیسی:
baldric, bandoleer, bandolier, girdle, sash, shoulder-belt, sword belt, bladrick

لغت نامه دهخدا

حمایل. [ ح َ ی ِ ] ( ع اِ ) حَمائِل. ج ِ حمالة، در گردن آویخته. دوال شمشیر و آنچه در بر اندازند. جواهر و زرینه که زنان در گردن اندازند و از زیربغل بدر آورند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
دو ساعد را حمایل کرد بر من
فروآویخت از من چون حمایل.
منوچهری.
فتنه مشو هیچ بر حمایل زرین
علم نکوتر ز علم ساز حمایل.
ناصرخسرو.
حمایل دستها در گردن یار
درخت نارون پیچیده بر نار.
نظامی.
حمایل ها فکنده هر کسی زیر
یکی شمشیر و دیگر زخم شمشیر.
نظامی.
رجوع به حمالة شود.
- حمایل بستن :
برین تن کو حمایل بر فلک بست
بسرهنگی حمایل چون کنی دست.
نظامی.
- حمایل شمشیر ؛ دوال شمشیر. ( ناظم الاطباء ).
- حمایل فلک ؛ میل شمالی یا جنوبی فلک. ( ناظم الاطباء ).
- حمایل کردن :
بسرهنگی حمایل کردن تیغ
بسا مه را که پوشد چهره در میغ.
نظامی.
گوهمه شهرم نظر کنند و ببینند
دست در آغوش یار کرده حمایل.
سعدی.
- حمایل کش :
صبح مفرد رو حمایل کش
در رکابت نفس برآرد خوش.
نظامی.
|| پارچه ابریشمی دوال مانندی پهن برنگ سفید یا سرخ یا سفید و سرخ یا سبز یا آبی و جز آن به اعتبار درجات که پادشاه بنوکرهای خود در ازای خدمات میدهد و در روز سلام آنرا زیب پیکر خودمی کنند. || قرآن کوچکی که در بر می آویزند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

حمایل، بندشمشیر، آنچه به شانه وپهلو آویزان کنند
(اسم ) جمع حماله و حمیله . ۱ - بند های شمشیر آنچه بشانه و پهلو آویزند مانند شمشیر و جز آن . ۲ - قر آن کوچکی که در بر آویزند . ۳ - پارچ. ابریشمین و دوال مانند و پهن برنگهای مختلف که پادشاه بخدمتکاران باعتبار درجات و بازای خدمات آنان عطا کند .

فرهنگ معین

(حَ یِ ) [ ع . حمائل ] (اِ. ) ۱ - بند شمشیر و آن چه به شانه و پهلو آویزند. ۲ - قرآن کوچکی که به بغل آویزند.

فرهنگ عمید

= حماله

فرهنگستان زبان و ادب

{harness} [علوم نظامی] بند برزنتی چهاررشته ای که معمولاً سربازان پیاده نظام از روی دوش به فانوسقه می بندند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حمایل عنوان تسمه شمشیر می باشد.
حمایل به تسمه شمشیرگفته می شود.
کاربرد حمایل درفقه
از آن به مناسبت در باب صلات و ارث نام برده اند.نماز خواندن با حمایل تهیه شده از میته و پوست حیوان حرام گوشت باطل است. شمشیر میت از حبوه به شمار می رود که به پسربزرگ تر می رسد.آیا حمایل شمشیر نیز جزء حبوه است؟برخی بر جزئیت و الحاق آن به شمشیر تصریح کرده اند.

دانشنامه آزاد فارسی

حَمایِل
نوعی پوشش نواری شکل و معمولاً از جنس ابریشم و در رنگ های مختلف. این پوشش را معمولاً در مراسم دولتی به مناسبت تقدیر و افتخار به طور مورّب بر روی یک شانه اشخاصی همچون شاهان یا رؤسای دولت آویزان می کنند. رنگ حمایل و سبک آن معمولاً نشان دهندۀ موقعیت و عنوان پاداش و نوع خدمت فرد به دولت یا کشور است. در دوران قاجار و پهلوی، حمایل ها را شاهان به خدمتگزاران حکومتی اعطا می کردند.

مترادف ها

baldric (اسم)
حمایل، بند شمشیر

gimp (اسم)
حمایل، نوعی ریسمان ماهیگیری

bandoleer (اسم)
حمایل، جای فشنگ، قطار فشنگ

bandolier (اسم)
حمایل، جای فشنگ، قطار فشنگ

پیشنهاد کاربران

"زیروالابه لری" ( زیربالا ) :حمایل.
حمایل یا به اصطلاح عامه بصورت فنگلیس هارنس، به کمربند و حمایل ایمنی در نظام، کار کردن در ارتفاع و سنگنوردی و صخره نوردی اطلاق میگردد.
حمایلحمایل
بند شمشیر ،
که به شونه یا پهلو ،
آویزون میکنن
نگه دارنده، محافظ
پوشیده
نگهدارنده . محافظ
حمایل کردن یعنی محافط قرار دادن چیزی برای چیز دیگر
در پارسی " برآویز " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس