ریشه واژهٔ �جز� در فارسی و ارتباط آن با اوستایی، پهلوی و سانسکریت صحبت کنیم. اجازه بده ابتدا قدم به قدم بررسی کنیم:
- - -
۱. �جز� در فارسی امروز
در فارسی نو:
کارکرد اصلی: �غیر از، به جز، استثناء� ( مثلاً: هیچ کس جز او نیامد ) .
... [مشاهده متن کامل]
معنای بنیادین: �جدا بودن، جداکردن� → استثناء در اصل نوعی جداسازی از مجموعه است.
- - -
۲. ریشه در اوستایی و پهلوی
اوستایی
در متون اوستایی واژه ای به شکل 𐬰𐬀𐬰𐬀 ( jaza ) به معنای:
�جدا، تقسیم شده، مجزا�
ریشه از بن فعل jaz - / jās - به معنای �بریدن، جدا کردن�.
نمونه: در یسنا 57. 25 �jaza - � در معنای �جدا کردن� آمده است.
پهلوی ( فارسی میانه )
در متون پهلوی به صورت jaz / juz ثبت شده است.
معنایش: �جدا، بخش، قسمت� و نیز در کاربردهای دستوری به معنای �جز، غیر از�.
فرهنگ پهلوی مکنزی ( Mackenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971 ) واژهٔ juz را با همین معنا آورده است.
- - -
۳. مقایسه با سانسکریت
در سانسکریت، چند واژه قابل مقایسه است:
vy - �s / viśa / viśati ← ریشه از vi - �جدا کردن، تقسیم کردن�.
�viśa� در اصل معنای �بخش، تقسیم، قبیله� ( رجوع: Monier - Williams Sanskrit Dictionary ) .
تطابق دقیق واجی با اوستایی jaza - وجود ندارد، اما معناشناسی ( separation, division ) همان است.
یعنی در هند و ایرانیِ باستان، ایدهٔ �جدا کردن / بخش کردن� در هر دو شاخه ( اوستایی و سانسکریت ) حضور داشته، گرچه در اوستایی با j - آغاز شده و در سانسکریت بیشتر با پیشوند vi - شکل گرفته است.
- - -
۴. نتیجه گیری
واژهٔ �جز� در فارسی امروز به طور مستقیم از پهلوی ( juz/jaz ) گرفته شده است.
این واژهٔ پهلوی خود ادامهٔ اوستایی jaza - به معنای �جدا، تقسیم شده� است.
در مقایسه با سانسکریت، برابر دقیقی از نظر آوایی دیده نمی شود، اما واژگانی با ریشهٔ vi - ( به معنای جداسازی و تقسیم ) از نظر معنایی هم ریشه هستند.
بنابراین �جز� یک واژهٔ ایرانیِ اصیل است، که تحول معنایی آن از �جدا، بخش� به �به جز، استثناء� کاملاً طبیعی است.
- - -
منابع معتبر
1. Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg, 1904. ( s. v. jaza - )
2. Mackenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford University Press, 1971. ( s. v. juz )
3. Mayrhofer, Manfred. Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen. Heidelberg, 1986–2001. ( برای مقایسه با سانسکریت viśa, vyas )
4. Monier - Williams, M. A Sanskrit - English Dictionary. Oxford, 1899. ( s. v. viśa, vyas )
5. Kent, Roland G. Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon. American Oriental Society, 1953. ( برای تطبیق با واژگان ایرانی باستان )
- - -
در اراک ودیهات اکناف ، جَزّ : گفتن واژه ای به صورت صریح و واضح ورک وشمرده وپوست کنده وبسیار عیان.
فلانی همیجور گفت؟
اره والله قشنگ نه گذاشت نه ورداشت خیلی جَزّ گفت فلان وبهمان
منهای . . . . . . . . . . . . . . .
فایدهٔ کل، مجموع لذت ها منهای مجموع دردهای تجربه شده توسط همه افرادی است که تحت تأثیر عمل قرار می گیرند. یک عمل زمانی خوب تلقی می شود که این فایده کل را افزایش دهد و زمانی بد که آن را کاهش دهد.
1 - جز joz این واژه در پهلوی اوز uz و جود jud بوده به معنی جدا، مگر، استثنا.
2 - جزء ( بخش، پاره ) ؛ این واژه عربی است و جمع آن اجزاء و جزئیات است؛ و همتای پارسی آن اینهاست:
بخش ( دری )
کافت kāft ( پهلوی )
... [مشاهده متن کامل]
پاژ ( کردی )
توز tuz ( خراسانی )
اِپسین epsin ( سغدی: epsint ) .
3 - جزو ( بخش ) . این واژه همان جزء عربی است.
کلمه �جز� بنظر میآید که دارای دو معنی کاملا روبروی هم هستند. یکی همین معنی �استثنا� که در این صفحه هم آمده. دوم به معنی �شامل� که فکر کنم بصورت عامیانه �جزو� هم معمول است. یک سرچ ساده در گوگل برای عبارت، مثلا، "جز آنها بودند" نمونه های زیادی از منابع معتبر که کلمه �جز� را به این معنی استفاده کرده پیدا میکند. برای مثال:
... [مشاهده متن کامل]
. . . همان هیئتی است که آقای توکلی و شفیق جز آنها بودند. . . .
. . . در سال ۱۸۲۴ پدر خانواده تصمیم گرفت که چهار دختر خودش را که امیلی و شارلوت هم جز آنها بودند . . .
مترادف آن در انگلیسی هست: including
جُز= یوتاز، یوتاک، یوتر، یوت، مگر، بخش، بند، پاره، جوتاز، جُتاز= جُز
جُزخواست= استثنا
جُزیک= استثنایی= سواویژه، جداویژه
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
# Taksoo
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
جز ، joz ، بجز، غیر از ، به غیر از
جز، jez ، جزغاله ، چنز، چنزاله، دنبه برشته
جز، jez، به جز در امدن ، طاق شدن طاقت
نه مگر = جز ، غیر از
یوت گویش دیگر جز هست
غیر از
جز:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " جز" می نویسد : ( ( جز در پهلوی ریخت پیوسته و در هم فشرده ی دو واژه ی پهلوی است : یوت از yut az : یوت ستاکی است که در یوتاک ( جدا ) نیز به کار رفته است . ) )
( ( مگر مردمی خیره خوانی همی؛
... [مشاهده متن کامل]
جز این را نشانی ندانی همی ! ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 197 )
تراشیدن[سر، ریش]
در پهلوی " یوت " ، اجزا = یوت ها ، بجز ، به غیز از = یوتر
مگر
الا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)