95 1576 100 1 تیر رس/tirras/ معنی تیر رس به فارسی تیر رس( اسم ) ۱ - مسافتی که تیر بتواند بهدف اصابت کند ۲ . - پایان مسافت مذکور . تیر زدن را بخوانید. معنی تیر رس به انگلیسی range (اسم)دسترسی ، حوزه ، حدود ، محدوده ، رسایی ، چشم رس ، تیر رس ، برد ، خط مبنا ، منحنی مبناgunshot (اسم)تیر ، تیر اندازی ، گلوله ، زخم گلوله ، تیر رس معنی کلمه تیر رس به عربی تیر رسطلق ناري تیر رس را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها fazakh > clozapine Mitra Ghaffari > debrief Maedeh > eventful narges > new composition Raha > Article of clothing Farzad > agreeing مجید بابایی > childminding ااااااا > یکتبون نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعFarhoodسیدحسین اخوان بهابادیFigureヴァヒドDark Light حمیدرضا دادگر_فریمانمحمد حاتمی نژاد فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست handcuffs طبل غازی cameraperson رهی برگشود استقلال کمال متانت