تولید کننده

/towlidkonande/

معنی انگلیسی:
producer

جدول کلمات

مولد

مترادف ها

manufacturer (اسم)
سازنده، تولید کننده، صاحب کارخانه

producer (اسم)
سازنده، مولد، تولید کننده

breeder (اسم)
تولید کننده

productive (صفت)
تولید کننده، پربار، حاصلضرب، مولد ثروت، پر حاصل

فارسی به عربی

جنی , منتج

پیشنهاد کاربران

سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید.
نمونه ها:
تولید کننده=تولیدگر
تهیه کننده=تهیه گر
فراهم کننده=فراهم گر
تشویق کننده=تشویق گر
...
[مشاهده متن کامل]

دریافت کننده=دریافت گر
و بسیاری ( نه همه ) از واژگان همسان رو که این پسوند رو گرفتن رو میشه به چنین واژگانی دگرید ( دگرش داد=تبدیل کرد ) .
گرچه بسیاری از این واژگان عربی هستن و سپارش میکنم از همتای ( معادل ) فارسیشون بهره ببریم. ( برخی فارسی اما زیادی بلندن به همین سان آورده شدن )
نمونه ها:
تولیدکننده/تولیدگر: فرآور
تهیه کننده/تهیه گر: گردآر، گردآور، گردگر، آمایش گر
تشویق کننده/مشوق: شورگر، شوربخش، برانگیز، رمنده، خیزگر، برافزا، زندفزا
دریافت کننده: ورگیر، گیرنده، ستانگر، ستاننده
طراحی کننده/طراح: آرا ( آرایش آور/آرایش گر ) ، نگارگر، نماگر
معماری کننده/معمار: سازا، بُنگر، سازگر، سازنده
آفریننده/آفرینشگر: بَرگَر، پدیدآر
رافع/رفع کننده: بَرآر ، برآورگر
مخترع/اختراع کننده: نوآور
مؤسس/تأسیس کننده: بانی، پایگر، بنیادگر، پدیدگر، پی ریز
أدا کننده/به جای آور: گزارنده، گزارگر
انتخاب کننده/گزینش کننده: وانِگر، سنج گر، گمارنده، گزیننده، گزینشگر [منتخب/انتخاب شده: سرگزین، برگزین]
تفکیک کننده: جداگر
دنبال کننده/follower: پویان، پوینده، پی جو
کاشف/مکتشف/کشف کننده: کاوا، کاوشگر، کاونده، یابا، یابنده
جاسوس/جاسوسی کننده: انیشه، گُشگر ( گشاینده راز ) ، فاشگر، نهان پو، نهان جو، جست رو
محرک/تحریک کننده/برانگیزنده: پیشران
مبدع/مبتدع/ ابداع کننده: نوگر، نوکار، نوآفر، بُن آر، نوریز، پسزا، نگرزا، نوسا، نوآسا، بنسا
توجه گر/توجه کننده: وانگر، نگرکُن، دل سپار، نگرکاش، نگرپو، رویگر
عامل/عمل گر/عمل کننده: کنشگر، پیشکار، کارکن، کننده
امیدوارم بهره بَرید و این فرهنگ و بینش نو رو پذیرفته، بکاربسته و میان مردم جا بندازید. با سپاس از تو نگرکاش و کنشگر گرامی.
باور دارم ( معتقد هستم ) با بهره بری ( استفاده کردن ) از واژگان فارسی جای عربی و همه گیر شدن کاربست ( استفاده کردن از ) این واژگان دیگه برای کسی کاربست واژگان فارسی جای عربی یعنی واژگانی چون فرآور🇮🇷 جای تولید کننده🇸🇦 شگرف ( عجیب ) نخواهد بود.
فرجام ( در نتیجه ) مهین ( مهم ) فراگیر و گسترده شدن ( متداول شدن و جامعیت یافتن ) کاربست واژگان فارسیه اگر این، روی بده ( اتفاق بیفته ) خودکار ( اتوماتیک ) کاربست واژگان عربی میان هازه ( جامعه ) هم کمتر میشه. یا علی✌🏻

برابر واژه ها🇮🇷
∆ تولید: فرآیش
∆ تولیدکننده: فرآور
∆ محصول: فرآورده
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 :
∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است.
∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست بود.
∆ سازنده ⟡ سازنده این پیکره، از هنرمندان نامی بود.
...
[مشاهده متن کامل]

∆ سازا ⟡ سازای این پیکره، مهندسی چیره است.
∆ نوآ ⟡ نوآی این دستگاه، پژوهنده ای پویا بود.
∆ پیرا ⟡ پیرای این دستاورد، مهندسی نام آور است
∆ پدیدآر ⟡ پدیدار این اندیشه نو، دانشمندی ژرف نگر است.
∆ آرد ( آورنده ) ⟡ آرد این شیوه، پژوهنده ای نوآور است.
∆ نگارگر ⟡ نگارگر این شیوه نوین، اندیشمندی نوجو است.
∆ پدیدآور ⟡ پدیدآور این نوشتار، نویسنده ای چیره دست بود.
∆ آفرینا ⟡ آفرینای این دیدگاه، پژوهنده ای پیشتاز بود.
∆ سازمند ⟡ سازمند این پژوهش، دانشوری کوشا بود.
∆ آفرینگر ⟡ آفرینگر این روش، دانشوری پیشرو است.
∆ سازور ⟡ سازور این ساختار، مهندسی کاردان بود.

مولد
سازنده ، پدید آورنده
🇮🇷 واژه ی برنهاده: سازنده 🇮🇷
یا ساخت کننده
چیزی که خواستم نبود
تولید کننده عروسک

بپرس