تناوب
/tanAvob/
مترادف تناوب: بسامد، توالی، نوبت، نوبت گذاشتن، نوبتی کار انجام دادن، متناوب بودن
برابر پارسی: گاه به گاه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) نوبت گذاشتن نوبت بنوبت کاری را انجام دادن . ۲ - ( اسم ) نوبت بنوبت گمار بگمار .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تقسیم کار یا انتفاع از چیزی بین چند نفر به نوبت را تَناوب گویند و از آن در بابهایی نظیر طهارت، عاریه، اجاره و نکاح به مناسبت سخن رفته است.
بنابر قول به نجس شدن آب چاه به سبب تماس با نجاست، در بعضی نجاسات، تمامی آب چاه کشیده میشود. در این گونه موارد چهار مرد از طلوع تا غروب آفتاب، نوبتی دو به دو آب چاه را میکشند، آب پس از آن پاک میگردد.
تناوب در گرفتن تابوت
گرفتن چهار طرف تابوت توسط چهار نفر مستحب است و افضل آن است که هر یک به نوبت و با جابهجا کردن، هر چهار طرف را بر دوش گیرد.
حکم تناوب در اشیاء مشترک بین چند شریک
ملکی که بین دو نفر مشترک است هیچکدام بدون اجازه دیگری نمیتواند آن را اجاره دهد، بلکه باید با هم توافق کنند و در صورت اختلاف، با نوبت آن را اجاره دهند، مثلا شش ماه اوّل سال را یکی و شش ماه دوم را دیگری اجاره دهد.
اگر دو نفر مرکبی را اجاره کنند که به نوبت از آن استفاده نمایند، اجاره صحیح است.
همچنین اگر مالی به چند نفر عاریه داده شود و امکان استفاده از آن در یک زمان وجود نداشته باشد، به نوبت از آن استفاده میشود.
چنانکه در آب مشترک میان چند نفر نیز ـ به شرط رضایت همه شرکا ـ حکم همین است. این گونه تقسیم، مهایات نامیده میشود. البتّه تقسیم مهایات، اجباری نیست.
شروط تحقق رضاع
...
بنابر قول به نجس شدن آب چاه به سبب تماس با نجاست، در بعضی نجاسات، تمامی آب چاه کشیده میشود. در این گونه موارد چهار مرد از طلوع تا غروب آفتاب، نوبتی دو به دو آب چاه را میکشند، آب پس از آن پاک میگردد.
تناوب در گرفتن تابوت
گرفتن چهار طرف تابوت توسط چهار نفر مستحب است و افضل آن است که هر یک به نوبت و با جابهجا کردن، هر چهار طرف را بر دوش گیرد.
حکم تناوب در اشیاء مشترک بین چند شریک
ملکی که بین دو نفر مشترک است هیچکدام بدون اجازه دیگری نمیتواند آن را اجاره دهد، بلکه باید با هم توافق کنند و در صورت اختلاف، با نوبت آن را اجاره دهند، مثلا شش ماه اوّل سال را یکی و شش ماه دوم را دیگری اجاره دهد.
اگر دو نفر مرکبی را اجاره کنند که به نوبت از آن استفاده نمایند، اجاره صحیح است.
همچنین اگر مالی به چند نفر عاریه داده شود و امکان استفاده از آن در یک زمان وجود نداشته باشد، به نوبت از آن استفاده میشود.
چنانکه در آب مشترک میان چند نفر نیز ـ به شرط رضایت همه شرکا ـ حکم همین است. این گونه تقسیم، مهایات نامیده میشود. البتّه تقسیم مهایات، اجباری نیست.
شروط تحقق رضاع
...
wikifeqh: تناوب
دانشنامه عمومی
تناوب (هندسه). در هندسه، تناوب ( به انگلیسی: Alternation ) یا بریدگی جزئی ( به انگلیسی: partial truncation ) ، عملیاتی روی چندضلعی ها، چندوجهی ها، کاشی کاری ها یا پلیتوپ های ابعاد بالاتر است که رئوس را یکی در میان برمی دارد. [ ۱]
کاکسیتر تناوب ها را با پیشوند h برچسب می زند، که اول کلمه hemi یا half به معنای «نیم» یا «نصف» است. از آنجا که تناوب موجب کاهش وجه های چندوجهی ها می گردد، به طوری که اضلاع وجه های حاصل به نصف اضلاع وجوه قدیمی تقلیل می یابند، این عمل را تنها بر روی پلیتوپ هایی می توان اعمال نمود که تمام وجوهشان دارای تعداد اضلاع زوج باشند. وجه یک مکعب تناوب یافته تباهیده شده، تبدیل به دوضلعی می گردد که معمولاً آن هم تبدیل به یک یال می شود.
↑ Coxeter, Regular polytopes, pp. 154–156 8. 6 Partial truncation, or alternation
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکاکسیتر تناوب ها را با پیشوند h برچسب می زند، که اول کلمه hemi یا half به معنای «نیم» یا «نصف» است. از آنجا که تناوب موجب کاهش وجه های چندوجهی ها می گردد، به طوری که اضلاع وجه های حاصل به نصف اضلاع وجوه قدیمی تقلیل می یابند، این عمل را تنها بر روی پلیتوپ هایی می توان اعمال نمود که تمام وجوهشان دارای تعداد اضلاع زوج باشند. وجه یک مکعب تناوب یافته تباهیده شده، تبدیل به دوضلعی می گردد که معمولاً آن هم تبدیل به یک یال می شود.
↑ Coxeter, Regular polytopes, pp. 154–156 8. 6 Partial truncation, or alternation
wiki: تناوب (هندسه)
مترادف ها
تعویض، تغییر، تناوب، نوبت، استعداد، تعبیه، ابتکار، حقه، عوض، انتقال، توطئه، تغییر مکان، تغییر جهت، نوبت کار، مبدله، نقشه خائنانه
تناوب، یک درمیانی، نوبت
تناوب، تکرار، فرکانس، بسامد
دوره، تناوب، نوبت، دوری، حالت تناوبی
تناوب، نوبت، مکی، فاصله
تناوب، تکرار، فرکانس، بسامد
تناوب، تکرار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بازآیش
تناوب همان period است که واژه بازآیش میتواند درخور آن باشد
تناوب همان period است که واژه بازآیش میتواند درخور آن باشد
سلام
تناوب در ریاضی یعنی تکرار
تناوب در ریاضی یعنی تکرار
دهن دره
به نوبت یا نوبتی
نوبتی . [ ن َ / نُو ب َ ] ( ص نسبی ، اِ ) نوبه ای . که به نوبه و تناوب از کسی به دیگری رسد :
هین به ملک نوبتی شادی مکن
ای تو بسته ی ْ نوبت آزادی مکن
دهخدا
با سپاس
نوبتی . [ ن َ / نُو ب َ ] ( ص نسبی ، اِ ) نوبه ای . که به نوبه و تناوب از کسی به دیگری رسد :
هین به ملک نوبتی شادی مکن
ای تو بسته ی ْ نوبت آزادی مکن
دهخدا
با سپاس
در پارسی " پستایش " از بن پستاییدن به چم به نوبت انجام دادن ، از نسک " فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
نوسان