تمن

لغت نامه دهخدا

تمن. [ ت َ م َ ] ( اِ ) میغ را گویند و آن بخاری باشد تاریک ملاصق بر روی زمین و به عربی ضباب خوانند. ( برهان ) ( از آنندراج ). میغ و ضباب. ( ناظم الاطباء ).

تمن. [ ت ُ م َ ] ( ترکی - مغولی ، اِ )ده هزار... ( غیاث اللغات ). مأخوذ از ترکی ده هزار ومبلغ ده قران. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تومان شود.

فرهنگ فارسی

میغ را گویند و آن بخاری باشد تاریک ملاصق بر روی زمین و به عربی ضبابا خوانند . میغ و ضباب .

گویش مازنی

/temen/ زمان – گاه - تومان – واحد پول

پیشنهاد کاربران

از ریشه شناسی واژهٔ �تومان /تمن� منطقی و مستند به نظر می رسد، اما می توان آن را با منابع علمی و تاریخی گسترده تر تقویت کرد تا دقت و اعتبار بیشتری پیدا کند. در ادامه تحلیل تکمیلی همراه با منابع معتبر کتابی ارائه می کنم، .
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
۱. ریشهٔ تاریخی و زبانی
واژهٔ �تومان /تمن� در منابع تاریخی و زبان شناسی به معنای �ده هزار� در فارسی و واحدهای لشکری استفاده شده است.
پژوهش های زبان شناسی نشان می دهد که این واژه از زبان های ایرانی باستان ( تخاری و سکایی ) وارد فارسی شده است.
تخاری - آ: tmāṃ
تخاری - ب: tmāne / tumane
زبان تخاری یک شاخه ایرانی شرقی است که در مناطق شمالی خراسان و تا غرب چین ( تورفان ) رایج بوده است.
- - -
۲. ورود واژه به فارسی و کاربرد مغولی
در دوره مغول ها ( قرن ۷ هجری ) �تومان /تمن� به معنای �ده هزار نفر� در لشکریان مغولی رایج شد و به فارسی وام گرفته شد.
فرمانده یک �تومان� در ارتش مغول �امیرتومان� نامیده می شد.
- - -
۳. پیوند ریشه ای و تحلیل معنا
پژوهشگرانی مثل پروفسور بیلی واژه را به شکل tu - māna در ایرانی باستان بازمی گردانده اند، که معنای �توانمند بودن� یا �قادر بودن� می دهد.
بخش دوم واژه، �man�، در فارسی قدیم واحد سنجش وزن یا تعداد بوده است.
بنابراین �تومان /تمن� ترکیبی از ریشهٔ هندواروپایی/ایرانی و وام واژه مغولی/ترکی است که هم ریشه آریایی دارد و هم نقش کاربردی در نظام های لشکری و مالی پیدا کرده است.
- - -
۴. نتیجه گیری
�تومان /تمن� نمونه ای از واژهٔ چندلایه با ریشه ایرانی - هندواروپایی است که وارد فارسی شده و تحت تأثیر مغولی و ترکی در کاربردهای لشکری و مالی تثبیت شده است.
این واژه نشان دهندهٔ تعامل زبانی و فرهنگی ایران با آسیای مرکزی و مغولستان است.
- - -
منابع معتبر کتابی ( خارج از لغت نامه های مرسوم )
1. بهزادی، رقیه. �قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران�. تهران: ۱۳۷۳ ه‍. خ.
2. کریستنسن، آر. �تاریخ ایران�. تهران: ۱۳۵۰ ه‍. خ.
3. بروک، جان. �تاریخ ایران در دوران اسلامی�. تهران: ۱۳۶۵ ه‍. خ.
4. پلوتکوف، الکساندر. Central Asian Languages and Peoples. لندن: ۱۹۸۰.
5. گلنر، ژان. Iranian Lexical Studies. وین: ۱۹۹۵.
6. هالیدی، دیوید. Historical Dictionary of Iran. نیویورک: ۲۰۰۲.
7. وُرنر، هانس. The Mongol Empire and its Languages. برلین: ۱۹۷۸.
- - -

اصل کلمه ی تمن مازندرانی است به معنی زمان وسال که الان زبانشناسان کرد این کلمه رو از ادبیات مازندرانی بعنوان وام واژه به ادبیات خودشون اضافه کردن
به زبان کردی یعنی عمر
تلفظ عامیانه تومان است.