98 1536 100 1 تفحص/tafahhos/مترادف تفحص: استفسار، بازجست، بررسی، پی جویی، تجسس، تحقیق، تفتیش، جستار، جست وجو، کاوش، کندوکاو، وارسی، پژوهیدن، جست وجوکردن، کاویدن، کندوکاو کردن، گشایش یافتن دل، خاطر، گشایشبرابر پارسی: پیکاوی، جستجو، کندوکاو معنی تفحص در لغت نامه دهخدا تفحص. [ ت َ ف َح ْ ح ُ ](ع مص ) واپژوهیدن. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (مجمل اللغة). پژوهش. (صحاح الفرس ). بازکاویدن. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کاویدن. (غیاث اللغات ). وارسی و جستجو کردن. (از اقرب الموارد) : و تفحص احوال و عادات و اخلاق خویش را بدو مفوض کند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 99). و تفحص کردند جمله ٔ خردمندان مملکت را. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 102). شیر... روی به تفحص حال... او آورد. (کلیه و دمنه ).تو کز تفحص عنقا غبار خواهی شدچرا غزال قناعت نمیکنی تسخیر.خاقانی.سبب تردد لشکر و تفحص از مواضع غلات و اقوات و تاراج کردن آن بی عوضی و ثمنی. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 269). از حال ایلک خان و برادرش طغانخان تجسس و تفحص فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 331). کسان به تفحص حال او برانگیخت. (گلستان ).تفحل را بخوانید. معنی تفحص به فارسی تفحصجستجوکردن، کاوش کردن، تحقیق کردن درباره امری۱ -( مصدر ) بررسیدن باز جست کردن تجسس کردن . ۲ -( اسم ) کاوش بررسی جستجو . جمع : تفحصات . تفحص کردن( مصدر ) کاوش کردن جستجو کردن بررسی کردن . تفحص کناندر حال جستجو تفحصات را بخوانید. معنی تفحص در فرهنگ معین تفحص (تَ فَ حُّ) [ ع . ] (مص م .) جستجو کردن ، تحقیق کردن . معنی تفحص در فرهنگ فارسی عمید تفحصجستجو کردن، کاوش کردن، تحقیق کردن دربارۀ امری یا چیزی. تفحص در جدول کلمات تفحصکاوش تفحص و تجسسکندوکاو تفحص و جستجوکندوکاو تفحص و کاوشجستجو تفحص کنندهکنجکاو پیگیر و تفحص کنندهکنجکاو دنباله معنی تفحص در جدول معنی تفحص به انگلیسی probing (اسم)کاوش ، تفحصresearch (اسم)کاوش ، تحقیق ، تفحص ، جستجو ، تجسس ، پژوهش ، تتبعdisquisition (اسم)مقاله ، تحقیق ، تفحص ، جستجو معنی کلمه تفحص به عربی تفحصاستقصاء تفحص کردنصيد , غطس تفحص را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران فاطمه میشه بررسی حمیدرضا دادگر_فریمان استفسار، بازجست، بررسی، پی جویی، تجسس، تحقیق، تفتیش، جستار، جست وجو، کاوش، کندوکاو، وارسی، پژوهیدن، جست وجوکردن، کاویدن، کندوکاو کردن، گشایش یافتن دل، خاطر، گشایش علی معاینه کردن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محمدرضا ایوبی صانع > mundane Fgyjftdhjcgccmhcgmhchccghhm > تفکر امیز خانم خلیفه معلم > قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید معنی کارتولی > گرج حمیدرضا > چوخت زهره > midas touch بهرام بخشائی > زریون معنی کلمه ی (( گُرج)) > گرج نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته پارسا حیدری حمیدرضا دادگر_فریمانمحمدرضا ایوبی صانعرهگذرFarhoodA.C.E🌀👑❄⚡🌊🌟 Dark Light 🌟🌊⚡❄👑🌀di darkestar فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تحسین آمیز پرفروغ مرساد ستوده اند آتریسا cruise binoculars یارا