bash (فعل)
دست پاچه نمودن ، ترساندن ، ترسیدن ، بر هم زدن ، شرمنده شدن
abhor (فعل)
تنفر داشتن از ، بیم داشتن از ، ترس داشتن از ، ترساندن ، ترسیدن ، منزجر شدن از
scare (فعل)
ترساندن ، ترسیدن ، گریزاندن ، رم دادن ، چشم زهره گرفتن ، هراس کردن
fear (فعل)
ترسیدن ، پروا داشتن ، بیمناک بودن
dread (فعل)
ترسیدن
quail (فعل)
ترسیدن ، لرزیدن ، دلمه شدن ، پژمرده شدن ، شانه خالی کردن ، از میدان دررفتن ، بیاثر بودن