96 1534 100 1 تحمیلی/tahmili/ معنی تحمیلی به فارسی مرز تحمیلی[superimposed boundary] [جغرافیای سیاسی] مرزی که به اجبار در یک منطقه، بدون توجه به الگوهای فرهنگی موجود در آن، تحمیل می شود تحنف را بخوانید. معنی تحمیلی به انگلیسی exigent (صفت)بحرانی ، ضروری ، مصر ، مبرم ، فشاراور ، تحمیلی ، محتاج به اقدام یا کمک فوریprocrustean (صفت)تحمیلی ، تحمیل کننده ، بزور بکار وادارنده معنی کلمه تحمیلی به عربی تحمیلیملح تحمیلی را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران الهه اجباری , به زور هستی اجباری عارف جنگی است که حکومتصدام ازکشور عراق،به مدت هشت سال،میهن عزیزمان،ایران رامورد حمله قراردادولی در پایان براثرایستادگی جواناندلیر سرزمین ما،ناگزیر به عقب نشینیوشکستشد. این جنگاز سال 1359تا1367 ادامه داشت آریا واداری خهع وادار کردن MB تحمیل شده یه نفر مجبور کردن یه بنده ی خدا اجباری یه بنده خدا تحمیلی به معنای حتمأ ،اجبار کردن،تحمیل شده یه نفر خودساختگی، خودسازی کیانا زوری رها اجباری _ زوری یه بنده ی خدا اجباری PA به زور ، اجباری تنها اجباری P.ah اجباری ، به زور ، وادار شده بماند......$ مجبور کردن ـــوادار کردن گوز به اجبار کاری انجام دادن ناصر وزیری سرشک ناخواسته نازی تحمیلی:اجباری😑👼 یه مرد تنها زوریاجباری محمد رضا تحميلي يعني بزور انجام دادن سارا احمدی اجباری Behshad اجباری ، به اجبار.procrustean. یه انسان چیزی را به کسی یا کسانی اجبار کنند zahra اجباری انسان تحمیل کننده شیوا فروتن یعنی اجبار کردن دخی مغرور بزور انجام دادن،تحمیل کردن چیزی،وادار کردن هر کی هستم که هستم اجبار ، به زور ، واردار کردن به انجام کاری رضا زمانی اجباری زوری خشن منم اسکلم اجباریزوری معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها افسانه احمدلی > come and go معنی > downright friendly مهران ارّهچی > Audiologist فاطمه سادات مجیدی ۱۱ ساله > متینا آرمین بنیادی > قیچی Sunflower > Monotone فاطمه سادات مجیدی ۱۱ ساله > متینا Figure > lollygag نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا حیدری محمدرضا ایوبی صانعرهگذرDark Light عاطفه موسویA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی تسخیر ناپذیر تحسین آمیز binoculars ناپذیر خودآموز حسرت آمیز پرفروغ