تاسه
( اسم ) نفس زدن پیاپی اسنان و حیوان از کثرت گرمایا تلاش کردن
[purse seine, purse, seine, purse net, seine net] [حمل ونقل دریایی] نوعی تور ماهیگیری که با بسته شدن بخش انتهایی، به یک کیسه بدل میشود و ماهیان و دیگر آبزیان نمیتوانند از آن خارج شوند
[ گویش مازنی ] /taase/ تاسه
( مصدر )اشتیاق یافتن بشهر و کشور هنگام غربت .
( مصدر ) بنفس افتادن بشدت دم زدن .
( صفت ) مبتلی به تاسه
خستگی و کوفتگی .
( صفت ) ۱- چیزی که تاسه آرد آنچه سبب اضطراب وبیم وگرفتگی گلوشود. ۲- اندوه آور ملال آور .
از اتباع است بمعنی اضطراب و تلواسه و بیقراری اضطراب و بیقراری .
نفس بر آوردن بدشواری به تنگی نفس افتادن .