97 1524 100 1 بچه خورهمترادف بچه خوره: بچه خور، بچه خوار، پولیپ رحم معنی بچه خوره در لغت نامه دهخدا بچه خوره. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ خوَ / خ ُ رَ / رِ ] (نف مرکب ) جفت جنین. (یادداشت مؤلف ). || حیوان موهوم که بچه خورد.آل. (یادداشت مؤلف ). سبعی که بچه ها را رباید و خورد. || بواسیر لحمی رحم. (یادداشت مؤلف ). || سخت مولع به پسران. (یادداشت مؤلف ).بچه دار را بخوانید. معنی بچه خوره به فارسی بچه خورهجفت جنین آل . بچه خوک را بخوانید. معنی بچه خوره در فرهنگ فارسی عمید بچه خورهتوده ای گوشتی در رحم که از رشد غیرطبیعی تخمک یا مخاط رحم به وجود می آید. بچه خوره را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها رامین چقازردی > consider علي اصغر محمودي > crule behavior ستاره > ننوازی احمد میرزایی > Hooked up iamir > Repas ADEL > make it big ایمان > هاویر ماندانا مظاهری > lead a dog's life نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodمحمدرضا ایوبی صانعA.C.Eرهگذرسحر نجات پورdi darkestarعلی باقریEnglish User فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند تفکر امیز پرفروغ شگفت انگیز تحسین آمیز well done cruise