96 1579 100 1 بوه معنی بوه در لغت نامه دهخدا بوت. (اِ) بیونانی ، درختی است ثمر آن شبیه زعرور و حکیم میرمحمدمؤمن ، نوشته : ظاهراً درخت کنوس طبری ، همین باشد. (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). درختی است نبات آن بنبات زعرور ماند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).بوت. (اِخ ) شهری است که در مصر بوده و غیب گویان آن شهرتی داشتند. (ایران باستان ج 1 ص 518).بوه. [ ب ُ وَ ] (ص ، اِ) درختی راگویند که هرگز بار و ثمر نیاورد. (برهان ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || مردم آهسته. (برهان ) (آنندراج ). مردم باوقار و باتمکین وباشرم. (ناظم الاطباء). رجوع به بوند و بونده شود.بوه.[ ب َ ] (ع مص ) لعنت کردن. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفرین کردن. (آنندراج ). || مجامعت کردن با زن. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آگاه شدن بر چیزی. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): مابهت له ُ؛ ای مافطنت. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).بوه. (ع اِ) چرغ افتاده پر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جغد نر یا جغد بزرگ. || مرغی است که به جغد ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پرنده ٔ شبیه به جغد و کوچکتر از آن. (ازاقرب الموارد). جوهری گفته است : پرنده ای است شبیه به جغد مگر اینکه کوچکتر از آن و بوهه نیز بدان میگویند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 84). و رجوع به بوهة شود.بوهة را بخوانید. معنی بوه به فارسی بوهچرغ افتاده پر . یا جغد نر یا جغد بزرگ . پرند. شبیه به جغد و کوچکتر از آن .[ گویش مازنی ] /bave/ بابا & پدر & بشود & بیوه – زن شوهرمرده دو بوههر چیز حل شده و مذاب مانند پلو نزدیک به شله یا بالعکس . بوهاکردن را بخوانید. بوه را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران فروزان بختیاری بوه(باوه): Baweبا فتحه روی "ب" در زبان لری و گویش بختیاری به معنی "پدر"که البته در گویش های دیگر لری متفاوت است معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مژی > اوور زدن مهدی نجفی مطلق > border clashes Sana > lay eggs Kiki persepolis > my heart is heavy مهدی نجفی مطلق > International body Parsa > Read on پوریا ف > generalization پوریا ف > generalisation نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته امین آریاحمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodمحمد حاتمی نژادپارسا میریوسفیDark Light Figureヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست نام کره ای طبل غازی نگون اقبال یک غازی عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد خاطر تیز