بولد کردن ، ، ، ، یعنی بزرگش کردن یعنی برجسته کردن
بزرگنمابی
این واژه های بیگانه رو بریزید دور.
زبان ما نیازی به این چرند و چارها ندارد.
زبان ما نیازی به این چرند و چارها ندارد.
توجه جلب کردن خاصتروپرسرو صداتر
تو چشم اومدن. .
ازاندازه واقعی خودبزرگ نشان دادن
قابل توجه
پررنگ، درخشان
دیده شده
به چشم آمدن
بزرگ جلوه دادن
به چشم اومدن
برجسته کردن. بحتر بچشم اوردن
بولد کردن. برجسته شدن
خاص بودن
پر رنگ شده
مهم جلوه دادن چیزی
چیزی که در میان جمع هر چیزی ( کلمات, اشکال و. . . ) مشخص تر باشد یا اصطلاحا به چشم بیاید و جلب توجه کند
برجسته، درشت
برجسته سیاه
برجسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)