آقای پارسای عزیز
باید بهتون گفت که زبان دری یا درباری را
تورک ها ساختند
منظور از پارسی
یعنی زبان این سرزمین
پارس اینجا قومیت حساب نمیشه
پارس فقط اسم سرزمین ماست
خواهشا پارس را قومیت سازی
نفرمایید
بنده : تورکیست
منده و بنده
من بن سن
من و بن دو کلمه هم معنی هستن
من یه کلمه ای هست که تورکای ایران و بقیه مردم مملکت استفاده میکنن
بن رو تورکیه ای ها استفاده میکنن
بن و من یه کلمه تورکیست
تاریخ با درصد بالایی
تحریف شده
متاسفانه
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
من
آفریده، من آفریده ، این بنده ، من ( بنده ) - یک جوری ابراز ادب ، فروتنی و افتادگی نمودن
در پارسی بودن این واژه ک شکی نیست دوستان نیز اسناد بیشماری ارائه دادند تنها یک نکته را خواستم یادنشان کنم ک این واژه بنده از انجایی ک به چم اشاره به خود بگونه فروتنانه استفاده میشود وارد لهجه ترکی نیز شده و انان ( ترکی استانبولی ) برعکس اذری ک بجای من از بنده استفاده میکنن که هر دوی انها پارسی است
حلقه کش ؛ حلقه کشنده. کنایه از بنده و مطیع :
گوش جهان حلقه کش میم اوست
خود دو جهان حلقه تسلیم اوست.
نظامی.
ساختم از شرم سرافکندگی
گوش ادب حلقه کش بندگی.
نظامی.
من همان سفته گوش حلقه کشم
با خود از چین و با تو از حبشم.
نظامی.
دربند - در خدمت
بنده : ارزنده
معنی :
تصویر
حیوان
مدرسه
بنده
بنده:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "بنده " می نویسد : ( ( بنده در پهلوی در ریخت بندگ bandag بکار می رفته است . ستاک " بنده " ، همچون " بندی " ، " بند " است . نیز می تواند بود که این واژه از بندکه bandaka در پارسی باستان به یادگار مانده باشد ، به معنی بنده و برده که در معنی برابر است با غلله galla در سومری و gallu در بابلی نو . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( که چون بنده، در پیش فرزند تو
بباشم پذیرنده ی پند تو ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 299. )
عبد، عبید، مربوب، مملوک، آفریده، مخلوق، چاکر، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، غلام، گماشته، مستخدم، نوکر، اسیر، برده، زرخرید، مقهور، مطیع، حلقه درگوش، فرمان بردار
اسیر
رهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)