96 1575 100 1 بتکده/botkade/مترادف بتکده: بتخانه، بتستان، صنم خانه، فرخار، فغستان، هیکل معنی بتکده در لغت نامه دهخدا بتکده. [ ب ُ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بت خانه. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرخار. بهار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ذیل فرخار). بیت الصنم. بیت الاصنام. معبد بت پرستان. جایگاه بتان. بمعنی بتخانه است زیرا که کده و کد بمعنی خانه است و آنرا بدون هاء نیز آورده اند چنانکه فرخی گفته : به بتکد اندر بت را خزانه ای کردنددر آن خزانه به صندوقهای پیل گهر.(از انجمن آرای ناصری ).بسان بتکده شد باغ و راغ کانون گشت در آن ز نور تصاویر و اندران از نار.حکیم غمناک.همه شهر گویی مگر بتکده ست ز دیبای چین بر گل آذین ببست.فردوسی.بسا بتا که تو برداشتی ز بتکده هاچنان بتان که ز لاهور برگرفتی پار.فرخی.دراز و پهنا حوضی به صدهزار عمل هزار بتکده ٔ خرد گرد حوض اندر.فرخی.راست گفتی به بتکده ست درون بتی و بت پرستی اندر بر.فرخی.کز او بتکده گشت هامون چو کف به آتش همه سوخته شد چو خف.عنصری.وز خرب غلامان همه خراسان چون بتکده ٔ هند و چینستانست.ناصرخسرو.ای روی تو در چشم رهی بتکده ای مردی نبود ستیزه با دلشده ای.ازرقی.وقت بهار نو صفت نوبهار کن خانه ز گل چو بتکده ٔ قندهار کن.ادیب صابر.بر روی دلارایت فتنه است بجان و دل آنکس که بت آراید در بتکده های چین.سوزنی.وبجای بتکده ها مساجد بنا افتاد.(کلیله و دمنه ).تات ز هستی هنوز یاد بود کفر و دین بتکده را شرط نیست بیت حرم داشتن.خاقانی.راه چون رفته گشت و نم زده شدهمه راه از بتان چو بتکده شد.نظامی.از طلبی که داشتم چون که نشستم اندکی از کف پیر بتکده درد مغانه یافتم.عطار.امروز اگر هستم شوریده و سرمستم در بتکده بنشستم دل داده به ترسائی.عطار.کس از مرد در شهر و از زن نمانددر آن بتکده جای ارز ... بتکن را بخوانید. معنی بتکده به فارسی بتکدهخانه بت( اسم ) بتخانه بتستان . بتکندیین را بخوانید. معنی بتکده در فرهنگ معین بتکده (بُ کَ دِ) (اِمر.) بتخانه ، بت پرستان . معنی بتکده در فرهنگ فارسی عمید بتکده= بتخانه بتکده در دانشنامه اسلامی ابراهیم در بتکدهدر برخی از آیات قرآن کریم، به حضور ابراهیم علیه السّلام در بتکده و استهزای بت ها توسط وی اشاره شده است.حضور پنهانی ابراهیم علیه السّلام در بتکده و استهزای بت ها:وان من شیعته لابرهیم؛ فراغ الی ءالهتهم فقال الا تاکلون؛ ما لکم لاتنطقون... (جمله «الا تاکلون و ما لکم لا تنطقون» برای تمسخر است). الوسی، روح المعانی، ذیل آیه.آشکار کردن ناتوانی بت ها با خطاب استهزایی ابراهیم علیه السّلام:وان من شیعته لابرهیم؛ فراغ الی ءالهتهم فقال الا تاکلون؛ ما لکم لاتنطقون؛ فراغ علیهم ضربا بالیمین. (جمله «الا تاکلون و ما لکم لا تنطقون» برای تمسخر است). آلوسی، روح المعانی، ذیل آیه. ۱. ↑ الوسی، روح المعانی، ذیل آیه.۲. ↑ صافات/سوره۳۷، آیه۸۳. ...بتی انریکو را بخوانید. بتکده در دانشنامه آزاد پارسی بُتکَدِهبُتکَدِه (یا: بتخانه؛ در لغت معبد بت پرستان و جایگاه بتان) نزد صوفیان، باطنِ عارف کامل که در آن شوق و ذوق و معارف الهی بسیار باشد. برخی بتکده را کنایه از عالم لاهوت دانسته اند که وحدت کل و به معنی مظهریت ذات خداوندی است. برخی از صوفیان، باطنی را که در آن، دنیا و آخرت طلبی و تصاویر و اثبات وجود غیر حق نقش بسته باشد «بتخانه» یا «بتکده» گویند و حتی باطنی را که هنوز در بند مقام و منزلتی از مقامات دینی، مانند زهد و علم و عبادت و شیوخیت و امامت و مقتدایی، یا دیگر درجات و مراتب باشد، بتکده و صاحب آن را بت پرست خوانند. بتکده در جدول کلمات بتکدهنگا , بت خانه بتکده ای در هندوستان که سلطان محمود فتح کردسومنات بتکده معروف هندسومنات دنباله معنی بتکده در جدول معنی بتکده به انگلیسی pagoda (اسم)بتکده ، پاگودا ، ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون بتکده را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران رحيل معبد الأصنام رحيل معبد الأصنام معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مژی > اوور زدن مهدی نجفی مطلق > border clashes Sana > lay eggs Kiki persepolis > my heart is heavy مهدی نجفی مطلق > International body Parsa > Read on پوریا ف > generalization پوریا ف > generalisation نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته امین آریاحمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodمحمد حاتمی نژادپارسا میریوسفیDark Light Figureヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست نام کره ای طبل غازی نگون اقبال یک غازی عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد خاطر تیز