لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بار بردن، حمل ونقل.
۳. بنگاهی که به حمل ونقل کالا و بار می پردازد.
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
بار، بار کشتی، کرایه، باربری، کرایه کشتی
بار، بار کشتی، کرایه، باربری، کرایه کشتی
باربری، حمالی، مخارج باربری
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید